پاسخ:
حقوق آن بخشش که به فقه مربوط
میشود کار حوزه است ولی حقوق بین الملل چه ربطی به حوزه دارد؟ بروم سراغ اسامیای
که قطار کردهاید:
محقق داماد: اوّلاً تحصیلاتش
منحصر به حوزه نبوده و در دانشگاه کاتولیک لوون تحصیل کرده. ثانیاً در مجموعه
آثارش خبری از اثری دربارهی حقوق بین الملل نیست. فقط یک ترجمه است که آن هم اثر
پژوهشی به حساب نمیآید.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C_%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%82_%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AF
کاتوزیان: واقعاً تعجب کردم که
این بندهی خدا را از محصولات حوزه خواندهاید! مرحوم کاتوزیان فقط دوران
دبیرستانش را در دبیرستان علمیه خوانده. بقیهی تحصیلاتش همه در دانشگاه بوده.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D9%86
رهایی: ایشان را نمیشناسم.
هرچه گشتم آثارش را پیدا نکردم.
میرمحمدی: این بنده خدا هم
علاوه بر حوزه در دانشگاه درس خوانده. اتفاقاً حقوق بین الملل هم خوانده. بنابراین
آثار حقوق بین المللش مربوط میشود به تحصیلات دانشگاهیاش.
http://smmirmi.andishvaran.ir/fa/scholarmainpage.html
سروش محلاتی: ایشان هم هیچ
اثری در حقوق بین الملل و علوم سیاسی ندارد. اگر دارد ذکر کنید.
دربارهی جناب میرباقری و
فیزیک اسلامی و ریاضی اسلامیاش هم همینقدر بگویم که دستمایهی طنز برای اساتید و دانشجویان
فلسفه علم است. بعید میدانم حتی بشود یک فیزیکدان و ریاضیدان را پیدا کرد که با
خواندن کتب فرهنگستان علوم انسانی بتواند جلوی خندهاش را بگیرد.
دوست گرامی، یک ادعای اشتباه
کردی، ادعایت را پس بگیر. حوزه به جز علوم اسلامی (فقه و اصول و تفسیر و ...) حرف
خاصی در رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی ندارد. طبیعی هم است که حرفی نداشته
باشد، چون موضوع بحث حوزه این چیزها نیست.
اگر کسی از مکانیسم حوزه با خبر باشد می فهمد که یک ملاک واحد در اجازه اجتهاد وجود ندارد و یک مرجع با 10 سال شاگردی هم اجازه اجتهاد نمی دهد اما یکی 5 ساله اجازه میی دهد و خود این فقهایی که اجازه می دهند هم از نظر قوت علمی یکسان نیستند بنابر این جا دارد که برخی نسبت به مجتهد بودن دیگری تردید کند. مثلا کسی که با اجازه ی یک استاد سخت گیر مجتهد شده جا دارد که به اجتهاد 4 یا 5 ساله ی دیگری اعتراض کند چرا که این شخص آن شخص را مجتهد نمی داند و واقعا مجتهد نمی داند و حق دارد که نداند.
لذا قانون باید یک مرجع مشخصی که جای اعتراض نباشد را برای این مسئله مشخص کند.
این حرف جناب آقای یزدی جدا از اینکه نمی توان از آن چنین برداشت دوری که نویسنده به خاطر اغراض سیاسی از دل آن بیرون کشیده است را داشت. کاملا با ملاک درست و عقلانی است و هر کار عقلانی قطعا دینی نیز هست و لذا این عمل عملی به سمت سکولاریست نیست.
اما اگر دوست دارید مثال سکولاریست شدن روحانیت را بدانید مثالش این جمله است. « کربلا درس مذاکره با قدرت های بزرگ دنیاست»