خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

این خبر را بخوانیم:

«منابع کارگری استان اراک به خبرگزاری ایلنا اعلام کردند که شعبه ۱۰۶ کیفری اراک در تاریخ ۲۶ خرداد سال جاری برای ۴۲ نفر از کارگران شرکت پیمانکاری آذرآب که در راهپیمایی اعتراضی سال گذشته شرکت داشتند، حکم صادر کرده است.

بر این اساس، کارگران به ۱ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و یک ماه خدمت عمومی رایگان به مدت سه ساعت در روز در راه‌آهن شهرستان اراک محکوم شده‌اند.

کارگران آذرآب سال گذشته به خصوصی‌سازی شرکت و پرداخت نشدن چند ماه از دستمزدهای خود معترض بودند.

از آنجا که این حکم بدوی است، امکان اعتراض به آن وجود دارد.»

 

خلاصه‌اش این است که تعدادی از کارگران به عدم پرداخت دستمزدشان اعتراض کرده‌اند و دادگاه آن‌ها را به حبس و شلاق و کار مجانی محکوم کرده. احتمالاً هرکسی ذرّه‌ای انصاف داشته باشد، این حکم را حکمی ظالمانه می‌یابد و از آن به‌خشم می‌آید. امّا همیشه کسانی هستند که با استدلالی ثابت و واحد در مقابل چنین احکامی، سعی می‌کنند نشانمان دهند که ظالمانه دیدن و به‌تبع آن خشم ما از حکم ناموجّه است. آن استدلال ثابت و واحد این است که ما دسترسی به حکم و ادلّه‌ی قاضی نداریم و خبر را صرفاً از رسانه‌ها دنبال می‌کنیم؛ قاضی است که پرونده را خوانده و به جزئیات آن احاطه داشته و ما (به‌دلیل عدم دسترسی به جزئیات پرونده) نباید حکم قاضی را ظالمانه بدانیم و از آن به‌خشم بیاییم.

ظاهر استدلال به‌نظر قابل قبول می‌آید،‌ مخصوصاً اگر بدانیم خیلی‌ از فیلسوفان معاصر، «معقولیت» را بناکردن باورها بر اساس مدارک موجّه تعریف می‌کنند. ولی نکته این است که کسانی نوعاً در برابر احکام دادگاه‌های جمهوری اسلامی از این استدلال استفاده می‌کنند که بدون دسترسی یا کاوشِ اسناد و مدارک جزئی، اسرائیل را اشغال‌گر می‌خوانند، آرین شارون را جنایتگر جنگی می‌دانند، قطعنامه‌ی شورای حکام علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران را سیاسی می‌دانند، آنچه در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گذشت را «کودتا» می‌نامند، وجود تاریخی فردی به نام «موسی» را می‌پذیرند، خانواده را در غرب در حال فروپاشی می‌بینند، و قس علی هذا.

این رویکرد معرفت‌شناسانه که برای همه‌ی باورهایمان دنبال مدارک موجّه بگردیم، البته رویکردی قابل دفاع است، ولی نمی‌توان موقع دفاع از احکام دادگاه‌های جمهوری اسلامی چنین رویکرد محتاطانه و حتی شکاکانه‌‌ای اتخاذ کرد، ولی وقتی به سراغ تاریخ و سیاست و دین و ... می‌رویم، به تنظیمات کارخانه برگردیم و به هر سخنی بدون بررسی دقیق و کامل مدارک مربوط به آن باور پیدا کنیم. پیروی از چنین استاندارد دوگانه‌ای—که البته روش عموم کسانی است که برای دفاع از نظام از آن استفاده می‌کنند—اگر ناآگاهانه باشد از ناآگاهی فرد خبر می‌دهد و اگر آگاهانه باشد از شارلاتانیسم معرفت‌شناختی او.

نتیجه‌ی کاربست صادقانه‌ی شکاکیتی که ذکرش رفت، معلّق شدن عموم باورهاست و اگر کسی واقعاً می‌خواهد باورهایش را با چنین مبنای دشواریابی تطبیق دهد، باید بپذیرد که به جز چند گزاره‌ی معدود، درستی یا نادرستی هیچ سخن دیگری را نمی‌تواند بپذیرد یا رد کند. خلاصه، اگر وجدان اخلاقی در درونمان مرده و می‌توانیم بر گُرده‌ی خونین مظلوم چشم ببندیم، لااقل کلید گنجه‌ی دفاع از ظالم را در تاقچه‌ای نگذاریم که دیگر خودمان هم دستمان به آن نرسد.

۱ نظر ۰۴ تیر ۹۹