خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

مهدی یک: تابستونا نور آفتاب چشامو اذیت می‌کنه.

مهدی دو: خب، چرا عینک آفتابی نمی‌زنی؟

یک: آخه همین‌جوریش مشاهداتم به اندازه‌ی کافی گرانبار از نظریات هست!

۳ نظر ۲۵ مرداد ۹۴

شروع تلاش‌هایم برای انجام‌دادن پایان‌نامه تقریباً با شروع وبلاگ‌نویسی‌ام همزمان بود. حالا نماد این دو را کنار هم می‌بینید: سمت چپ، پایان‌نامه‌ای که تازه ازش دفاع کردم و سمت راست هدیه‌ای از طرف خوانندگان «خیالِ دست»؛ و این دومی هیجان‌برانگیزتر است!


۱۲ نظر ۱۴ مرداد ۹۴

این همه عمر از خدا گرفته‌ام، ولی تا همین چند روز پیش تقریباً هیچ‌وقت از قابلیت تکرار آهنگ در کامپیوتر یا MP3Player استفاده نکرده بودم. همیشه یا یک آلبوم را می‌گذاشتم تا بخواند یا یکی‌یکی آهنگ‌ها را انتخاب می‌کردم. اگر از آهنگی خوشم می‌آمد و هوس می‌کردم دوباره و سه‌باره و صدباره گوشش کنم، دوباره و سه‌باره و صدباره آهنگ را انتخاب می‌کردم. و از آنجایی که موقع گوش کردن آهنگ، هوش و حواسم معمولاً جای دیگری پرت می‌شود، گاه می‌شد که چند ساعت بگذرد و دست‌ولی در گوشم بماند بدون اینکه آهنگی از آن پخش شود. خلاصه اینکه من قبلاً هم آهنگ گوش می‌کردم ولی مثل آدمیزاد!

یک عادت بد یا خوبی در من هست، که به‌ندرت پیش می‌آید آهنگی را نیمه‌کاره بگذارم. یا آهنگی گوش نمی‌کنم یا اگر گوش کنم تا تهش گوش می‌کنم حتی اگر چندان خوشم نیاید. ولی این چند روز که Repeat را فعال کرده‌ام همه چیز به هم ریخته. اگر آن موقع یک موج می‌آمد و سرم را به صخره‌ای می‌کوفت و می‌رفت حالا هر لحظه موجی هست و صخره‌ای. و تا به خود می‌آیم می‌بینم آهنگ باز دارد پخش می‌شود و راستش دلش را ندارم که وسط پخش، آهنگ را متوقف کنم. اینطوری است که آهنگ‌شنیدن‌هایم که معمولاً چنددقیقه‌ای بود حالا چندساعتی شده. وقتی هم که به هزار مکافات گوش‌هایم را از چنگال‌های دست‌ولی بیرون می‌کشم، حالم آنقدر دگرگون شده که چندساعت دیگر لازم است تا به حال معمولم برگردم.

ولی این اتفاق همه‌اش هم بد نیست. راستش را بخواهید من اشتراکات زیادی در سلیقه‌ی موسیقیایی با خودم دارم و همین باعث می‌شود که آهنگی که انتخاب می‌کنم و چندساعت پخش می‌شود، تصادفاً آهنگ خوبی از کار درآید و ازش خوشم بیاید. درست است که برگرداندن تنظیمات پخش آهنگ به حالت سابق کار سختی نیست، ولی دارم فکر می‌کنم برای آدمی که دست به هر کاری می‌زند گندش را بالا می‌آورد، چه چیزی مفیدتر است از اینکه چندساعتی آهنگ مورد علاقه‌اش را گوش کند و در فکر و خیالاتش غرق شود؟

۷ نظر ۰۸ مرداد ۹۴
۷ نظر ۰۲ مرداد ۹۴