ثبات اقتصادی از معدود موضوعاتی بود که میشد در آن به روحانی و دولتش امیدوار بود، شوربختانه آن امید با آهنگِ سقوط ارزش پول ملی در حال نابودی است. من کمترین تخصص و علاقهای به مباحث اقتصادی ندارم و از پشت پردهها هم بیخبرم. نمیدانم افزایش قیمت ارز ترفند دولت است برای پرداخت یارانهها و بدهیهایش یا واقعاً اوضاع از دست دولت بیرون شده و «دولت در سایه» میخواهد از لحاظ اقتصادی دولت را کلهپا کند. ولی یک چیز را میدانم: آقای روحانی چهار سال رئیس جمهور بود و از مشکلات و موانع بیخبر نبود. دوباره نامزد شدنش این پیام ضمنی را داشت که او فکر میکند میتواند اوضاع را بهتر کند (چنانکه او به تصریح بارها در مبارزات انتخاباتی این مضمون را تکرار کرد). حالا که اوضاع در طی همین چند ماه گذشته به مراتب بدتر شده قطعاً مسئول و مقصر اصلی کسی جز آقای روحانی نیست.
هر روز که میگذرد و هرچه به قیمت ارز افزوده میشود، ارزش دستمزد و پساندازهای مردم کمتر میشود. به عبارت دیگر، هر روز که میگذرد بخشی از پول مردم دزدیده میشود. آقای رئیس جمهور! حتی اگر نگویم دزد بزرگ مال مردم ایران شمایید (هرچند دلیلی برای نگفتنش هم نمیبینم)، لااقل اینقدر هست که مسئول دزدی از جیب مردم ایران شمایید. اگر نمیتوانید از منافع موکلانتان محافظت کنید، تشریفتان را ببرید.
پینوشت ۱. یک نهادی در این کشور هست به اسم قوهی مقننه که طبق قانون اساسی میتواند از رئیس جمهور سؤال کند، او را استیضاح کند، و حتی عدم کفایتش را تصویب کند.
پینوشت ۲. یک نهاد دیگری در این کشور هست به اسم قوهی قضائیه که میتواند یقهی رئیس جمهور و رجال اقتصادی دولت را بگیرد و آنها را بهخاطر بیعرضگی (اگر نگوییم دزدی) محاکمه و مجازات کند.
پینوشت ۳. ای کاش میرزاده عشقی حیات دوباره مییافت و برایمان میگفت بعد از این با وطن و بوم و برش چه معاملهای باید بکنیم.
بعد التحریر (سی روز بعد): روحانی تاکید کرد: مردم هیچگونه نگرانی برای آینده کشور نداشته باشند. ما از هفتهها و ماهها پیش به این نتیجه رسیده بودیم که ترامپ وفادار به تعهدات بینالمللی و از جمله برجام نیست و تصمیمهای لازم را برای مسائل اقتصادی اتخاذ کردیم که سیاست جدید ارزیمان یکی از همین تصمیمات بود.
قابل فهم است دو نفری که همدیگر را «شما» خطاب میکردند پس از مدتی و احتمالاً به خاطر صمیمیتر و آشناتر شدن به هم بگویند «تو»، ولی دو نفر که همدیگر را «تو» صدا میزدند چرا باید پس از مدتی و احتمالاً به خاطر قطع یا کمرنگ شدن رابطه به هم بگویند «شما»؟ پس از مدتها غوطه خوردن در دریای زبان مادری، هنوز «شما» شدن برای کسانی که قبلاً برایشان «تو» بودهام را بسیار گیجکننده مییابم.