خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

مطابق انتظارْ تعریف‌های مختلفی از «دوران مدرن» وجود دارد، ولی روی‌هم‌رفته قرن ۱۸ میلادی به بعد (در اروپا) را دوران مدرن می‌خوانند [۱]. دوران مدرن با عصر روشنگری آغاز می‌شود و انسان مدرن انسانی است که خود را در نسبت به ارزش‌های عصر روشنگری تعریف می‌کند [۲]. دوره‌ی مدرن محل تنازع انواع و اقسام مکاتب فکری، اجتماعی، و سیاسی است: از خودِ اندیشه‌ی روشنگری تا رمانتیسیسم، از مارکسیسم تا لیبرالیسم و ... . با همه‌ی اختلاف بین نسخه‌هایی که این «ایسم‌ها» برای انسان می‌پیچند، آنها در یک چیز مشترک‌اند: در دوران مدرن جایی برای دین‌داری وجود ندارد.

با این فهم از مدرنیته، برای خیلی‌ها از روز روشن‌تر است که «دین‌داری مدرن» عبارتی پاردوکسیکال است: دین‌داری انحصاراً متعلق است به انسان پیشامدرن و بنابراین، انسان نمی‌تواند هم دین‌دار باشد و هم مدرن. بعضی از این خیل نتیجه می‌گیرند که انسانْ مخیّر به انتخابِ تنها یک گزینه بین دین‌داری و مدرنیته است، و بعضی دیگر معتقدند که در دوران مدرن چنین اختیاری اساساً وجود ندارد زیرا دین‌داری در این دوران بنیاناً غیرممکن و ظواهر دین‌داری که در اطراف می‌بینیم صرفاً ادا و اطوار است.

امّا چه چیزی در دین‌داری است که جمع‌شدنش را با مدرنیّت ناممکن می‌کند؟ دو جواب به این پاسخ داده شده [۳]:

الف) جوهر دین‌داری اطاعت از یک مرجع خارجی و جوهر مدرنیّت رهایی از سیطره‌ی مراجع خارجی است. لذا جمع دین‌داری و مدرنیّت از بیخ و بن ناممکن است.

ب) دین‌داری نحوه‌ی خاصی از جهان‌بینی را لازم می‌آورد و مدرنیّت نحوه‌ای دیگر را؛ و این دو جهان‌بینی جمع‌ناپذیرند.

در ادامه‌ی این مجموعه یادداشت می‌خواهم نشان دهم که هیچ‌کدام از این پاسخ‌ها درست نیست و لذا می‌توان هم‌زمان دین‌دار و مدرن بود.

 

[۱] بر سر اینکه آیا دوران مدرن تمام شده یا نه اختلاف زیاد است. در این یادداشت فرض می‌کنم که تمام نشده و ما هم‌اکنون در دوران مدرن به‌سر می‌بریم.

[۲] از جمله: عقل‌گرایی، فردگرایی، و شک‌گرایی.

[۳] تا جایی که من دیده‌ام. اگر شما جواب دیگری به‌ذهنتان می‌رسد لطفاً برایم بنویسید.

۱ نظر ۰۷ خرداد ۰۱