خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

چند روز پیش محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه‌ی ایران مقاله‌ای نوشته بود در روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز (رسانه‌ی اصلی دموکرات‌های آمریکا). ظریف در این مقاله به شدت از عربستان سعودی انتقاد کرد و گزارشی از «اقدامات تروریستی» عربستان را برای خوانندگان آمریکایی ارائه کرد. امروز عادل الجبیر وزیر خارجه‌ی عربستان در پاسخ به مقاله‌ی ظریف مقاله‌ای در همان روزنامه نوشته، به شدت از ایران انتقاد کرده و گزارشی از «اقدامات تروریستی» ایران را برای خوانندگان آمریکایی ارائه کرده. آنچه برایم جالب است واکنش خوانندگان نیویورک‌تایمز به این دو مقاله است. تعداد زیادی از نظرات زیر هر دو مقاله را خواندم و به عنوان جمع‌بندی می‌توانم این‌ها را بگویم:

زیر مقاله‌ی ظریف:

- لحن اکثر قریب به اتفاق نظرات محترمانه است.

- تعداد زیادی از خوانندگان از اقدام ظریف برای انتشار مقاله‌اش در یک نشریه‌ی آمریکایی استقبال کرده‌اند.

- تا آنجایی که نظرات را خواندم، تقریباً همه‌ی خوانندگان با انتقادات ظریف به عربستان همدل هستند.

- از سوی دیگر، تعداد زیادی از خوانندگان معتقدند که هرچند عربستان وضعیت اسفناکی دارد، ولی وضع ایران هم خوب نیست. به‌طور مشخص اکثر انتقادات معطوف به حمایت ایران از حزب‌الله لبنان و دولت سوریه است. وضع حقوق بشر در ایران موضوع دیگری است که خوانندگان زیاد از آن انتقاد کرده‌اند.

- تعداد زیادی از خوانندگان از توافق هسته‌ای استقبال کرده‌اند و ظریف را تشویق کرده‌اند که در همین مسیر پیش برود.

 

زیر مقاله‌ی الجبیر:

- لحن تعداد زیادی از نظرات طنزآمیز یا هجوآمیز است. تعداد زیادی از نظرات با عبارت “What a joke!” شروع می‌شود!

- تعداد زیادی از خوانندگان، از نیویورک‌تایمز انتقاد کرده‌اند که چرا یکی از ستون‌هایش را در اختیار الجبیر گذاشته.

- تقریباً همه‌ی خوانندگان معتقدند که عربستان صلاحیت انتقاد کردن به ایران را ندارد. این ضرب‌المثل انگلیسی زیاد در بین کامنت‌ها دیده می‌شود: “Pot calling the kettle black.”

- اکثر خوانندگان معتقدند که مشکل اصلی تروریسم در جهان، عربستان سعودی است.

- تعداد زیادی از خوانندگان از دولت آمریکا به خاطر همراهی‌اش با دولت عربستان سعودی انتقاد کرده‌اند.

۲ نظر ۲۹ دی ۹۴

همین دیروز صبح بود که درباره‌ی سخنان اخیر آیت‌الله محمد یزدی (رئیس مجلس خبرگان رهبری و عضو فقهای شورای نگهبان) دو پاراگراف نوشتم. می‌خواستم نشان دهم که این حرف‌ها صبغه‌ی سکولار دارد. قرار بود اسم پست را بگذارم «پیش به سوی سکولاریسم». بنا به ملاحظاتی بی‌خیالِ کامل و منتشر کردن آن متن شدم. امروز دیدم که یک وبلاگ‌نویس (که خودش از فقها است) متنی نوشته که تا حد خوبی همان چیزی است که می‌خواستم بگویم. متن را از اینجا بخوانید و سری هم به پست‌های دیگر ایشان بزنید، ضرر نمی‌کنید.

۱۲ نظر ۲۴ دی ۹۴

احوط آن است که هیچ حدیث مفصلی از این مجمل خوانده نشود!

۳ نظر ۲۰ دی ۹۴

بر روی زمین اهل وفا هیچ نمانده است

ایران دلت را مگشا بر جیبوتی‌ها

۱ نظر ۱۵ دی ۹۴

سال ۸۸، گرماگرم انتخابات، رضا خاتمی برای سخنرانی آمده بود دانشگاه ما و حرفی زد که آن‌موقع برایم بسیار عجیب بود: «ما آمده‌ایم که قدرت را از رقیبمان پس بگیریم.» با خود فکر می‌کردم که مگر می‌شود کسی این‌قدر تشنه‌ی قدرت باشد که از بیان آن ابا نکند؟ باید به کسی رأی داد که برای خدمت به مردم آمده، نه برای کسب قدرت. آن سال من به نامزدی رأی دادم که خود را «نوکر مردم» می‌خواند. ۶ سال پس از آن، دارم به رضا خاتمی فکر می‌کنم و حرفی که آن روز در دانشگاه زد. با خود فکر می‌کنم که مگر می‌شود کسی این‌قدر با مردم صادق باشد که از بیان چنین حرفی ابا نکند؟ باید به کسی رأی داد که کمترین دروغ و تزویر را می‌شود در او سراغ گرفت.

مادرم در میان گنجینه‌ی ضرب‌المثل‌هایش این یکی را زیاد به‌کار می‌برد: «فلانی دلش خیلی می‌سوزه، فقط گریه‌اش نمی‌گیره!» من امسال می‌خواهم به آدم‌هایی که تا پای گریه کردن دلسوز من و امثال من هستند رأی ندهم. من به وکیلی نیاز ندارم که دلش برایم بسوزد؛ نوکر و خادم و کلفت و خاکسار هم نمی‌خواهم ولذا به کسانی که برای این منظور نامزد شده‌اند رأی نخواهم داد. من وکیلی می‌خواهم که دلش برای خودش بسوزد؛ کسی که برای رسیدن به فرصت و موقعیت وکالت من و امثال من همه‌ی تلاشش را می‌کند و آخرش هم منّتی بر سر من ندارد، چون برای به قدرت رسیدن خودش تلاش می‌کرده نه برای خدمت به من.

بعد از این همه سال زندگی کردن برایم روشن شده که اگر فرضاً کسی دلش برایم بسوزد و بخواهد کمکم کند، دم‌به‌ساعت این موضوع را بیان نمی‌کند. خادم واقعی هر دقیقه متذکر نمی‌شود که آقا من قصدم خدمت به شماست یا برای خدمت به شما دارم فلان کار را می‌کنم. مادر و پدر و استاد کی چنین ادبیاتی دارند؟ سیاست بازی قدرت است و بازیگران این عرصه به‌دنبال قدرتند. اگر فکر می‌کنید اعضای یک جناح خاص سیاسی شیفتگان خدمتند و نه تشنگان قدرت، حال خوبتان را خریدارم!

۸ نظر ۰۵ دی ۹۴