خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

هوادارِ تیم ملّی

دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۵۵ ق.ظ

یکم. خبرنگار از کودکی می‌پرسد که طرفدار چه تیم فوتبالی است. با افتخار جواب می‌دهد منچستر یونایتد. می‌پرسد که بازیکن مورد علاقه‌ات کیست. کودک می‌گوید: «هیچ‌کدامشان. همه‌شان آشغال‌اند». (اینجا)

 

دوم. هواداران همین باشگاه منچستر یونایتد سال‌هاست علیه مالکان آمریکایی باشگاه (خاندان گلیزر) شعار می‌دهند. آن‌ها حتی برای اعتراضشان به مالکان باشگاه نماد هم ساخته‌اند: رنگ سبز و زردی که سال‌های دور این تیم می‌پوشیده. (اینجا)

 

سوم. مرادم از ذکر مثال‌های فوق این است که بگویم هواداری یک تیم فوتبال نه هواداری از بازیکنان تیم است و نه هواداری از مالکان تیم.

 

چهارم. هواداری از تیم ملی در جام جهانی نه هواداری از بازیکنان این تیم است و نه هواداری از جمهوری اسلامی و نه حتی فدراسیون فوتبال. تیم ملی مفهومی فراتر از بازیکنان و رژیم سیاسی است.

۰۱/۰۸/۳۰

نظرات  (۴)

بسیار نگاه تازه و جالبی بود برای من. تحسین می‌کنم پستتون رو.

پاسخ:
لطف دارید.

مثال‌های خیلی جالبی رو آوردید.

و عجیبه که نتیجه‌گیری پایانی‌تون برای خیلی‌ها روشن نیست و به هزار بی‌راهه کشوندنش.

پاسخ:
برای من هم عجیبه.

به نظر من مفهوم تیم ملی یه وسیله است. یه واسطه برای انتقال پیام مشترک. یه وقتی بازی داره، همه نگرانش باشیم، شادی های اعضاش مثل شادی ههای خودمون باشه و همینجور نارحتی و باختش. ولی وقتی این مفهوم رو " یکی" میاد مصادره میکنه، حتی مهره هارو جوری میچینه که صدا از کسی در نباد. وقتی مربیش فقط نیم وجدان که نگران پناهنده های داخل انگلیس. اینجا دیگه وسیله کارایی خودشو از دست داده. کاری که ما میتونیم بکنیم چیه؟ همینی که الان مردم کردن. رفتن تماشای مسابقه ولی تشویق نکردن. گفتن ما ایرانی هستیم، ولی طرفدار اینا نیستیم. اتفاقا تو که خشونت پرهیزی باید از این حرکت استقبال کنی.

نمیتونم چه حکمتی، بعضیا فکر میکنن هر جا اکثریت وایساده، اشتباهه! 

ضمنا، تیم ملی با تیم باشگاهی فرق میکنه. ت

 

پاسخ:
من اینجا یه چیز بیشتر نگفتم: تیم ملی فراتر از بازیکنان و نظام سیاسیه و هواداری ازش هم به معنی هواداری از بازیکنان یا نظام سیاسی نیست. یادداشت رو هم قبل از بازی نوشته بودم و طبیعتاً اصلاً کاری به اینکه اونایی که رفتن استادیوم چی کار کردن نداشتم. کاری به اکثریت و اقلّیت ندارم؛ من نظر خودمو می‌نویسم.

امّا چرا درباره‌ی تیم ملّی نوشته‌ام: ما یه جامعه‌ی متکثر هستیم. کمتر چیزیه که ما بتونیم حول اون دور هم جمع بشیم. نه دین این کارکرد رو داره، نه نژاد، نه زبان، نه قومیت، نه گرایش سیاسی، نه حتی پرچم. ما الآن بیشتر از هر وقت دیگه‌ای نیاز داریم که کنار هم باشیم و فکر می‌کنم از معدود چیزایی که این ظرفیت رو داشت که ما رو کنار هم جمع کنه همین تیم ملّی بود. چه جمهوری اسلامی باشه چه نباشه، ما آخرش می‌خوایم با هم توی یه کشور زندگی کنیم. اگه چیزی نمونه که ما رو به هم پیوند بده ما کنار هم زندگی نخواهیم کرد.

به زور که نمیشه ازش انتظار داشت. باید ظرفیتش رو داشته باشه. این تیم ملی در عمل نشون داد نداره!  

مصاحبه کیروش قبل از بازی بود، دو سه رو پیش. 

اتفاقا به نظرم مردم رو جای دیگه، در بیرون زمین، توی کشور همدل کرد. 

همینه میگم دلتون میخاد جایی که اکثریت هستن، نایستین. توی اینترنت پر از فیلما و شعار هاست که مردم نشون دادن پشت همن، با هر دین و مسلک و قوم و طایفه ای. بعد تو تمام اونارو ول کردی. چسبیدی که دفاع نکردن از تیم ملی! واسه همینه میگم، دلتون نمیخاد اونجا که اکثریت وایسادن، نباشین. 

پاسخ:
از یه تیم فوتبال مگه چه انتظاری هست؟ که بره فوتبال بازی کنه. ظرفیت بیشتر از این لازم نداره. مگه مسابقات قبلی که مردم با برد تیم ملی خوشحال می‌شدن و با باختش ناراحت، تیم ملی ظرفیت خاصی از خودش نشون داده بود؟

اتفاقاً موضوع همینه که چرا از یه آدمایی که اصلاً این‌کاره نیستن انتظار موضع‌گیری سیاسی و هزینه دادن پیش میاد؟ وظیفه‌ی سرمربی تیم ملی اینه که تیمش رو برای مسابقه آماده کنه. موضع‌گیری سیاسی کار این آدم نیست و نباید هم ازش انتظار داشت. معلومه که وقتی توی کنفرانس مطبوعاتی توی شرایطی قرارش می‌دن که مجبور می‌شه موضع‌گیری کنه چرت و پرت تحویل می‌ده.

اکثریت مردم ایران توی خیابون نیستن. اگه بنا به پیروی از اکثریت باشه که همه باید بشینن توی خونه.

حرف من اینه که هم اون کسی که کف خیابون داره با حکومت مبارزه می‌کنه مردم ایرانه،‌ هم اون کسی که توی خونه نشسته و دلش با مبارز کف خیابونه،‌ هم اون کسی که تو خونه نشسته و دلش می‌خواد این بساط زودتر جمع بشه به کارش برسه، هم اون کسی که تو خونه نشسته و دلش با نظامه، و هم حتی اون کسی که داره سمت مردم تیر می‌زنه. کجا این‌ها نشون داده‌اند که پشت همند؟ بله، خیلی ساده است که میلیون‌ها نفر از جمعیت این کشور رو اصلاً جزو «مردم» حساب نکنیم و بعد بگیم مردم پشت همن. دقیقاً همون کاری که جمهوری اسلامی می‌کنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی