تمرین معلّمی
این ترم دستیار یکی از اساتید برای درس مقدمهای بر اخلاق و ارزشها هستم. بعد از چهار ترم پیاپی سروکله زدن با منطق، این موضوع متفاوت و استاد متفاوت از معدود چیزهایی است که در زندگی من تغییر کرده. یک هفتهای تقریباً تماموقت مشغول تصحیح کردن برگههای میانترم بودم و حالا باید خودم را آماده کنم برای برگزار کردن دوازده جلسهی مشاورهی مقالهی پایانترم. قرار است دانشجویان (حدود صد نفر) بیایند و ایدههایشان برای مقالهای که قرار است بنویسند را با من درمیان بگذارند و از من بازخورد بگیرند. علیرغم زبان الکنم، سروکار داشتن با خود دانشجویان—گیرم از طریق نمایشگر روبرو—را به سروکلهزدن با نوشتههایشان ترجیح میدهم. و البته توأمان خوشحال و ناراحتم، از اینکه دانشجویان سال اول لیسانس اینجا چنین امکاناتی برای یادگرفتن فوت و فنهای آکادمیک دارند، و از اینکه در ایران حتی خیلی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی چنین امکاناتی ندارند و فوت و فنها را یاد نگرفتهاند.
در این درس مقدماتی، دانشجویان بخشهایی از متنهای اصلی نظریههای عمدهی فلسفهی اخلاق را خواندهاند: بریدههایی از ارسطو، کانت، و میل. همچنان مقالههایی دربارهی سه موضوع مناقشهبرانگیز معاصر اخلاقی خواندهاند: دربارهی سقط جنین، رفتار با حیوانات، و تروریسم. حالا باید یکی از موضوعات سقط جنین یا رفتار با حیوانات را انتخاب کنند و با بهکارگرفتن یکی از آن نظریههای عمدهی اخلاقی، از موضعی دفاع کنند. مثلاً بگویند بنا به فایدهگرایی سقط جنین مجاز است، یا بنا به وظیفهگرایی کشتن حیوانات بهمنظور بهرهبرداری بهعنوان طعام غیرمجاز است، و قس علی هذا. مهمترین موضوع این وسط استدلال است و کار من چک کردن استدلالهایشان است.
طبق معمول تا کارد به استخوان نرسد مقالهها را نمیخوانم—و زود باشد که برسد. اینبار بهانهی جدید هم دارم. موضوع سقط جنین بهنظرم مهیب است و ترس اینکه حرفی بزنم و ایدهای در ذهن دانشجوی سال اولی شکل بگیرد که بعدها او را به سمت این کار ببرد/نبرد بهحال خودم وانمیگذارد. از طرف دیگر، موضوع حیوانات و متعاقب آن گیاهخواری اخلاقی، بهنظرم موضوعی زیاده از حد لوکس و از اطوار سفیدپوستهایی است که یا بسیار بیخبرند یا خود را به بیخبری زدهاند. در جهانی که سالانه ۹ میلیون نفر از انسانها از گرسنگی میمیرند تمرکز بر چنین موضوعاتی هنوز خیلی زود است.
خلاصه، اگر به من بود، این موضوعات را برای مقالهی این درس انتخاب نمیکردم. خوشبختانه یا متأسفانه به من نیست.
تروریسم مناقشهبرانگیر هست؟ یعنی کسانی هستن که هراسافکنی رو از دید اخلاقی تایید میکنن؟