«آیینه شکستن خطاست»
چنان که در دانشگاههای ایران هم مرسوم است، در جلسات اول کلاسهایمان، بعضی از اساتید اصرار دارند که دانشجویانْ خودشان را معرفی کنند و غیر از تلفّظ درست اسم و اینکه اهل کجای دنیا هستند، چند کلمهای هم راجع به علایق فلسفیشان حرف بزنند. بعد از چندبار شرکت در این جلسات معرفی، چیزی توجهم را جلب کرده: وقتی به جمع سلام میکنی، بسیاری از کاناداییهای مخاطب در جمع بهنحوی به سلامت واکنش نشان میدهند؛ با لبخند، دست تکان دادن، سر جنباندن و قس علی هذا*. این موضوع وقتی جالبتر میشود که سر کلاس مجازی—که امکان دیدن همهی افراد در آنِ واحد را فراهم میکند—سلام میکنی و بلافاصله واکنشهای مطبوع میگیری.
از دو حالت خارج نیست؛ یا کاناداییها عموماً بازیگران قهّاری هستند، که کمترین اثری از تصنّع در این واکنشها نیست، یا اینکه واقعاً عادت دارند اینطور آدمها را تحویل بگیرند. در هر صورت، دیدن چنین واکنشهایی صاحب این قلم را کمی معذّب میکند، چون اوّلاً بلد نیستم در برخوردهای اوّلیه کسی را تحویل بگیرم، و ثانیاً در بازیگری هم «چون هنرهای دگر» کاملاً بیاستعدادم. بیاستعدادی که شرح و تفصیل ندارد، پس فقط چند کلمهای دربارهی واکنشهای اوّلیهام بگویم.
به تجربه دریافتهام—و آنهایی که بنده را از نزدیک دیدهاند احتمالاً تأیید میکنند—که در برخوردهای اوّلیهام بسیار محافظهکارم و بههمین علّت، اثر مطبوعی بر طرف مقابلم نمیگذارم. صد البته که بعد از چند بار دیدار و بسته به بازخوردی که از مخاطبم میگیرم، یخم کمی آب میشود. معمولاً ولی گرم شدنم آنقدری ادامه پیدا نمیکند که این آب بهجوش بیاید. در بهترین حالت آب ولرمی میشود که هرچند نه مناسب چای دم کردن است و نه مناسب آشامیدن در یک روز تابستانی، باری زبان را نمیسوزاند و دندان را به تیر کشیدن وانمیدارد. صد البته که این بیضرریِ پیرمردانه جوانان را خوش نمیآید ولی بهخیال خودم، هرچند شخصیتم شاید مناسب دوستی نزدیک نباشد، لااقل برای دوستی دورادور بدکی نیستم.
برگردم به کلام قبلی. سلام کردهام و کسی برایم با هیجان دست تکان داده یا چنان گشاد لبخند زده که دندانهایش را میشد شمرد. ولی موقعی که آنها سلام یا خود را معرفی میکنند، من نه به هیجان آمدهام و نه لبخندم میآید. اینطور حس میکنم که زیر دِین میمانم و چون مقروض بودن به آدمهای دور را خوش ندارم، تازگی شروع کردهام به تمرین لبخند زدن. خوبیاش به این است که کلاسْ مجازی است و خودت را میتوانی موقع لبخند زدن ببینی، و بدیاش به این است که کلاسْ مجازی است و خودت را میتوانی موقع لبخند زدن ببینی!
* البته که همه اینطور برخورد نمیکنند ولی میزانِ تحویلگرفتهشدن بهقدری زیاد است که من هم متوجهش میشوم! این را شاید بشود دلیلی بر ادعای nice بودگیِ کاناداییجماعت دانست؛ شاید هم نشود.
ما هم به این قلم خوب و این خاطره لبخند میزنم
چه میشود مگر؟ به هم لبخند بزنیم