خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

جهان ممکنی را تصور کنید دقیقاً‌ شبیه به همین جهان خودمان، با این تفاوت: یک هفته پیش سپاه پاسداران در یک عملیات تروریستی مهم‌ترین ژنرال ارتش آمریکا را ترور می‌کند و مسئولیتش را برعهده می‌گیرد. رهبر ایران در حساب توییتر خودش پرچم ایران را پست می‌کند. ترامپ اعلام می‌کند که از ایران انتقام سختی خواهند گرفت. از این طرف، رهبر ایران اعلام می‌کند که در صورت حمله‌ی آمریکا به ایران، ۵۲ نقطه از اسرائیل را هدف قرار می‌دهیم. پیکر ژنرال ترورشده به آمریکا برگردانده می‌شود و با عزت و احترام به خاک سپرده می‌شود. بعد از آن، ارتش آمریکا با اعلام قبلی به چند پایگاه نظامی سپاه حمله می‌کند، و چون قدرت نقطه‌زنی دارد، بدون تلفات انسانی خسارت زیادی می‌زند. بعد از این ماجرا، ترامپ اعلام می‌کند که این فعلاً یک سیلی بود و بحث انتقام جداست. از آن طرف، رهبر ایران به آمریکا پیشنهاد مذاکره می‌دهد و اعلام می‌کند که ما با آمریکا در قضیه‌ی داعش همکاری خوبی داشتیم و همچنان می‌توانیم همکاری کنیم.

اگر این سناریو پیش آمده بود، چطور قضاوت می‌کردیم؟ آیا جز این بود که می‌گفتیم آمریکا حساب‌شده و باتدبیر عمل کرده؟ پس چرا بعضی‌ها زبانشان نمی‌چرخد که بگویند در جهان واقعی ایران حساب‌شده و باتدبیر عمل کرد؟! این همه زخم زبان که کسی را نکشته‌اند و پایگاه‌های خالی را زده‌اند برای چیست؟ هیچ حساب این را می‌کنیم که ما در مقابل قدرتمندترین ارتش جهان بودیم؟ و هیچ به این فکر می‌کنیم که پس از جنگ جهانی دوم، ما اولین کشوری‌ هستیم که مواضع آمریکا را رأساً مورد حمله قرار می‌دهیم؟ و از همه مهم‌تر، هیچ اهمیتی ندارد که حاکمان ما توانستند با خردمندی، کشور را از مهلکه‌ی یک جنگ خانمان‌سوز نجات دهند؟ چطور است که هرکاری جمهوری اسلامی کند برای بعضی‌ها بد است؟!

سخن آخر. کاش این رفتار حساب‌شده و توأم با بردباری حاکمان را در قبال مردم ایران هم می‌دیدیم. شکر خدا، خطر جنگ فعلاً از سرمان گذشت. برمی‌گردیم بر سر مواضع قبلی.

 

بعدالتحریر: خیلی از ما تلاش کردیم که در روزهای سخت به‌خاطر کشور و منافع ملی‌مان پشت حکومت و در مقابل دشمن متجاوز بایستیم. در فاجعه‌ی شلیک به هواپیما، حاکمان ما ولی دوباره نشان دادند که نمی‌شود ذره‌ای خوش‌بینی و حسن‌نیت به آنها داشت. خطای انسانی البته اجتناب‌ناپذیر است. آنچه قابل گذشت نیست چند روز دروغ‌گویی مداوم است. این‌طور تصور می‌کنم که اگر یک هواپیمای پرواز داخلی مورد هدف قرار گرفته بود و فشاری از طرف کشورهای دیگر نبود، غیر ممکن بود که حاکمان ما به قصورشان اعتراف کنند. این همان چیزی است که خطا را تبدیل به جنایت می‌کند.

۹۸/۱۰/۱۹

نظرات  (۳)

۱۹ دی ۹۸ ، ۱۸:۳۶ پیمان ‌‌

به جز قسمت «خسارت زیاد» که بسیار درش شک دارم. با بقیه پست موافقم. به نظرم این حرکت بسیار هوش‌مندانه و خردمندانه بود و طوری که نه سیخ بسوزه نه کباب دو طرف رو راضی کرد.

گرچه هنوزم حس خوبی به دروغ ندارم. دروغ عمدی ۸۰ کشته در رسانه‌های ایرانی گرچه اثرگذاری اساسی‌ای روی عده‌ مهمی از مخاطب‌ها گذاشت، اما مصلحتش هنوز از قبح دروغ برام بیشتر نیست.

ولی در کل راضیم. خوب بستنش.

پاسخ:
خسارت که به‌هرحال نسبی است. هنوز آمار رسمی میزان خسارت اعلام نشده ولی لااقل از گزارش‌های غیر رسمی اینطور به‌نظر می‌رسد که ساختمان‌های تخریب شده مراکز نگهداری پهباد و بالگرد و ... بوده‌اند ولذا خسارت وارد شده قابل توجه است.

دروغ ۸۰ کشته هم که مصرف داخلی دارد و می‌دانیم که تقریباً هیچ امر داخلی‌ای نیست که حکومت ما این روزها درست انجامش دهد.

به این تدبیر امیدوار بودم.

  1. اندیشیدن به دلایلِ این تدبیر هم سرِ جایِ خود مهم است، از جمله اندیشیدن به توازنِ قدرت، مسأله‌ی بقا و منافعِ کاملاً اولویت‌دار.
  2. کاش جامعه‌ی مدنی به حدّی از توازنِ قدرت نسبت به حاکمیت دست یابد که حکومت مجبور به تدبیری از نوعِ تدبیرِمدنی شود.
پاسخ:
نکته‌ی دومت خیلی مهم است. همین راه را باید برویم.

جهان ممکنی رو تصور کنین که توش خامنه‌ای میاد پشت تریبون و می‌زنه زیر گریه. بعد لابلای گریه‌هاش به جای بالا بردن دست مصنوعی‌اش، بلند داد می‌زنه: تقصیر من بود. اگه مسبب همه‌ی اتفاق‌ها‌ی بدی که برای این ملت افتاده نبودم اقلاً سنگینی گناه من، بیشتر از هرکس دیگه بوده. چه جنگ‌های نیابتی خارج از کشور. چه سرکوب‌های داخل. چه حیف و میل سرمایه‌های اینجا و اونجا و کوچکترین بی تدبیری‌ام همین هواپیمایی بود که مشاهده فرمودید!
خیلی مسخره‌ست. دیروز همینطوری داشتم تصور می‌کردم چی می‌شه فردا بیاد و پشت تربیون و یه چنین حرف‌هایی بزنه و حتی فراتر هم تصور کردم.
(همینطور الکی. وگرنه راستش الان به شخصه، درد من چیزی دورتر از این مسائل مهم منطقه‌ایه. احتمالا روی قطعه‌ای از یخ‌های قطبی هم که زندگی می‌کردم باز توفیری به حالم نمی‌کرد. فقط تصور کردم. خیلی عمیق. و احمقانه عمیق)

پاسخ:
جالبه که شما تنها نبودید و یه عده‌ی زیادی انتظار حرف‌های عجیب و غریب داشتند، حتی در میان طرفداران نظام.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی