خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

مخصوصاً شما دوست عزیز!

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۵۵ ق.ظ

گفت این چه حرامزاده مردمانند؛ سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته.

سعدی

 

علی‌الظاهر ارتباط مردم داخل کشور با شبکه‌ی جهانی اینترنت قطع است و هرچه می‌گذرد بی‌خبرتر و در نتیجه نگران‌تر می‌شوم. مثل کودکی شده‌ام که از خانه بیرون مانده و در بسته شده؛ هرچه در می‌زنم کسی باز نمی‌کند. به‌حساب اینکه بلاگ با «شبکه‌ی ملّی اطلاعات» کار می‌کند و به امید اینکه کاربران داخل ایران می‌توانند وبلاگ مرا بخوانند و در آن کامنت بگذارند، این پست را می‌گذارم. اگر دوست داشتید برایم چیزی بنویسید.

۹۸/۰۸/۲۶

نظرات  (۱۲)

منم نمیدونم چمه کلا این بی خبریه باعث شده استرس بگیرم کلا بی قرارم نمیدونم چرا...

پاسخ:
امیدوارم خیلی زود اینترنت رو وصل کنند.
۲۶ آبان ۹۸ ، ۱۲:۰۸ پنجره ی خیس

سلام و درودها

بنده هم دقیقا حس و حال شما را دارم

در عصری که تقریبا نیمی از زندگی از جمله کار و مطالعه و اوقات فراغت، ارتباط مستقیم با اینترنت و فضای مجازی دارد، کنار آمدن با چنین شرایطی اندکی دشوار است

به امید آرامش و آسایش...

 

پاسخ:
سلام
به‌قول مولانا تیغ در کف زنگیِ مست افتاده. امیدوارم خیلی زود شرایط به‌سامان شود.

بله گرفتار شدیم خیلی‌هامون.

من تنها یک استاد بهم مصاحبه اسکایپی داده بود که دیروز بود! امیدوارم نظرش برنگرده. یک جلسه داخل دانشگاه هم کنسل شد برای این که راهی نبود زمانش رو هماهنگ کنیم.

پاسخ:
اگه استاد خارجی است، بعد از بازگشایی اینترنت حتماً ایمیل بزنید و شرایط داخل ایران رو توضیح بدید و درخواست وقت مصاحبه‌ی دیگه‌ای کنید. معمولاً درک می‌کنند.

ما خوبیم!! 

ما خوبیم!! 

+ روشنه که خواستم خبر سلامتیمون رو بدم،از نگرانی دربیارمتون! :))

نه اینکه، ما خوییم!!

پاسخ:
من هم همین «خوبیم» رو می‌خواستم، وگرنه روشنه که در این شرایط کسی خوب نیست واقعاً.
ممنون.

در بی خبری و استرس به سر می بریم.

و در حال دعا که کسی آسیب نبینه :(

پاسخ:
خدا رحم کنه به همه‌ی ما.
۲۶ آبان ۹۸ ، ۱۳:۳۹ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام

اصفهان امروز ظاهرا آروم تره. همه از ترس خزیدن توی خونه.

دیروز این جا صحنه دیووووونه بازی بود همه جا بدجور

یه عالمه خسارت بود به کل شهر

تقریبا سر چهارراه های مهم و اتوبان ها لاستیک و تنه درخت آتیش زده بودن

چندین تا بانک

کیوسک پلیس

چندتا اتوبوس واحد

انداختن چندتا تابلوی بزرگ و صندوق صدقات

و چیزای دیگه ای که خبر ندارم

دیشب مردم از شدت ترس ماشین شون رو قفل می کردن و اولین جایی که میشد رهاش می کردن میرفتن. اتوبان دم خونه ما ساعت ها جقله هایی وایساده بودن و نمیزاشتن کسی بره

کنده آتیش میزدن

لاستیک آتیش میزدن

بعضیا گارد ریل اتوبان و باز کردن و یه عده از اون وسط سریع با ماشین رفتن

نیمه شب هم یه عالمه ماشین پارک شده توی اتوبان رها شده بودن.

 

پاسخ:
سلام
امیدوارم دیگه کسی آسیب نبینه.
۲۶ آبان ۹۸ ، ۱۹:۲۵ زنبورِ ملکه

اعتراضات به خشونت و تخریب کشیده. بیشتر در شهرستان‌ها فعالیت می‌کنند. نیروی انتظامی در حال مقابله ست. البته امروز مرکز تهران کاملا عادی بود. عدم دسترسی به اینترنت به کنترل اغتشاشات کمک کرده چون مانع ارتباط و هماهنگیه.

برای ارتباط با داخل ایران میتونید از اپلیکیشن بله و ایتا استفاده کنید

فعلا که ما هم خیلی دوست داریم بدونیم چه خبره! شبکه خبر و سایت‌های داخلی اخبار محدودی رو منتشر می‌کنند، بی‌بی‌سی هم که اگر چه غلو می‌کنه ما اصلا بهش دسترسی نداریم، خدا می‌دونه دقیقا چه خبره ولی ظاهرا ماجرا جدیه و یه عده کمر همت بستن که ایران رو ناامن کنن و تا حدودی فعلا موفق بودن.

پاسخ:
اینکه از همون روز اول و دوم این‌طوری اینترنت رو از بیخ قطع کرده‌اند، نشون دهنده‌ی ترسه. و البته به خشونت کشیده شدن اعتراض‌ها هم همون چیزیه که لازم دارند برای سرکوبش. هر بار در ایران یه اعتراض گسترده شکل می‌گیره، به سرعت به خشونت کشیده می‌شه و بعد هم سرکوب میشه. خیلی بعید می‌دونم که «برادران خودی» نقشی در این خشونت‌ها نداشته باشند.

سلام، کماکان هستیم و می‌خوانیم‌تان.

پاسخ:
سلام. پاینده باشید.

یک هفته گذشته و هنوز  خبری نیست از آزادسازی اینترنت!

با سیلی صورت‌مون رو سرخ نگه می‌داریم که چیزی نشده... چند روزی بی‌اینترنتیم و این چند روز هم می‌گذره ... اما اما امان از دولت مدرن و توتالیتر و بی‌پناهی ما!

به کجای این شب تاریک بیاویزیم قبای ژنده خود را...

پاسخ:
ممنون که پیام دادی اهمد. می‌تونم حس کنم که چقدر دردآوره الان توی ایران بودن. متأسفانه بیرون بودن هم دردشو خیلی کمتر نمی‌کنه. این چند روز هم می‌گذره ولی تکلیف ما با آقای روحانی و حکومت جمهوری اسلامی کاملاً روشن شد.

هر موقع به حمید زنگ زدی لطفاً بهش سلام برسون و بگو پیامشو خوندم. علی‌الحساب ایمیل هم نمی‌شه زد!

دوست من یک سالی هست مهاجرت کرده. هر بار اتفاقی توی این یک سال می‌افته تو دلم می‌پرسم "مهسا چقدر خوشحالی که اینجا نیستی!" هرچند منظورم از خوشحالی واقعاً خوشحالی نیست. یعنی انقدر زندگی اینجایی به خوردمون رفته که ما، ماه هم بریم دیگه خیال‌مون راحت نیست. ده ساله و بیست ساله و بی خاطره از کوچه و خیابون نیستیم که بریم چند کیلومتر اونورتر و بگیم بیخیال.

من تازه اومدم تهران. و تهران جهنم‌تر از هرجاست. مردم‌اش دو شقه شدن و راستش مدل هر دو برای من به نوعی آزار دهنده‌ست. یک ماه پیش بود. یک خانومی توی مترو داد زد، از اینجا بدتون میاد بردارین برین! (مدل اینجا ارث ماست.)

والا من نه اینکه عاشق و متنفر باشم از ایران. اینجا به دنیا اومدم و بزرگ شدم و  "به دنیا اومدن و بزرگ شدن" فقط 4 تا کلمه و تعدادی حروف که پشت سر هم ردیف شدن نیست...

و اون خانم اشاره نکرد از کجا پول بیاریم و به کجا بریم با آبرویی که نگذاشتن برامون.

لعنت به اون پیرمردی که اون بالا نشسته. از جنس لعنتی که به شمر و یزید میدن. این زیارت نامه‌ها رو کی و چطور مینویسه؟ اگه لعنت فرستادن توی زیارت عاشورا ثواب داره (علی الظاهر) چرا فرستادن اینطوری و همین الان و به مصداق زنده و درد دسترس‌ش نداشته باشه.

پاسخ:
کاملاً متوجه حرفتون هستم. ایران نبودن واقعاً هیچ خوشحالی‌ای نداره؛ لااقل برای من که نداره.
نقلی هست که محمدرضا شاه هم یه زمانی گفته بوده هرکی نمی‌خواد عضو حزب رستاخیز بشه پاسپورتشو بگیره از کشور بره. اون خانم هم حرف‌های «طاغوتی» می‌زده علی‌الظاهر.
این مقدار از ناراحتی و ناامیدی رو تاحالا در ایرانی‌ها (از جمله خودم) ندیده بودم. یه کاری باهامون کرده‌اند که دیگه به هیچ چیزی نتونیم امید داشته باشیم.
ولی آدمیزاد بالاخره امید می‌بنده به چیزهایی. حتی به چیزهایی که در حالت عادی، به ذهنش هم خطور نمی‌کنه. فرخی یزدی می‌گه:
دلم از این خرابی‌ها بود خوش، زان‌که می‌دانم
خرابی چون که از حد بگذرد آباد می‌گردد

سلام من به تو :)
اینترنت که قطع بود میلم به نت ملی هم نمی‌کشید فقط وقتی طولانی شد گاهی که برای آزمون اینکه نت وصل شده یا نه کرومو باز می‌کردم پارسی‌جو رو بالا می‌آوردم تا ببینم دیوصفتان چه نالیده‌اند که کمی چشمم به امور باز بشه. 

پاسخ:
سلام
چه تجربه‌ی عجیبی بود این قطعی اینترنت. فکر نکنم به این زودی‌ها از خاطر جمعی ایرانیان پاک بشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی