خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

تبلیغ

سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۲۱ ق.ظ

سال ۹۴ که قرار بود بروم سربازی، با خودم قرار گذاشتم که هر از گاهی، درباره‌ی خدمت سربازی چیزی بنویسم و با خواننده‌های «خیالِ دست» به اشتراک بگذارم. بعد از حدود سه سال و نیم، به‌نظرم آن نوشته‌ها از پربارترین بخش‌های این وبلاگ است. نوشتن از چیزی که خیلی‌ها تجربه‌اش نکرده‌اند و نمی‌کنند، برای خودم جذاب بود و از بازخوردها اینطور برداشت کردم که شاید خواندنش هم برای مخاطبانم بی‌فایده نبوده.

غرض اینکه قرار است تجربه‌ی دیگری را از چند روز دیگر شروع کنم—تجربه‌ی تحصیل در ولایت فرنگ. می‌خواهم درباره‌اش اینجا بنویسم. تنها نکته این است که از طرفی، بی‌گمان، گزارش‌های اولیه‌ام خام و عجولانه خواهد بود، و از طرف دیگر، اگر بخواهم برای پخته‌تر شدن صبر کنم، طراوت و تازگی تجربه از بین می‌رود و انگیزه‌ی نوشتنش هم. همین؛ خواستم از همین ب بسم الله، ناپختگی را تذکر دهم و تقصیرش را گردن بگیرم.

۹۸/۰۶/۰۵

نظرات  (۴)

۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۷ پلڪــــ شیشـہ اے

خاطرات حاصل از تجربه های زیسته خاص جذاب اند.

میخوانیم شان. خاطرات سربازی تان جالب بودند. نقاط اشتراکی آدم پیدا میکند گاها در این موارد. 

پاسخ:
ممنونم. امیدوارم کارهای خوبی از آب در بیایند.

بسلامی ایشالا 

منتظریم!

پاسخ:
:)

موفّق باشید، منتظریم زود به زود بنویسید.

پاسخ:
ممنون. سعیمو می‌کنم.

سخت است تصور این‌همه دور بودنت. اما این قصدت باعث می‌شود چندان هم دور نباشی. ببینیم جغرافیا و فرهنگ جدید چه اثری می‌گذارد در نوشتنت. 

پاسخ:
وبلاگ نویسی از این لحاظ خوبه. نوشتن فاصله رو بین نویسنده و مخاطبش برمی‌داره.
به این فکر نکرده بودم که جغرافیا و فرهنگ جدید ممکنه نوشتنم رو تغییر بده. منتظرم تأثیرشو ببینم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی