از میان نوشتههای بیتاریخ
جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۵۷ ق.ظ
تنهایی با جدایی فرق میکند؛ هرچند زیاد با هم اشتباهشان میگیرند، دو حال کاملاً متفاوتاند. جدایی «از» دارد و همین «از» است که سوز و آه دارد، همین «از» است که درد میگیرد، همین «از» است که میگرید. امّا، جدایی امید هم دارد، انتظار هم دارد، به آب و آتش زدن هم دارد؛ همه برای رسیدنِ «از» ِ جدایی به «به»ی وصال. در مقابل، تنهایی هیچ ندارد. نه «از» دارد، نه «به»، نه «با»، نه «در»، و نه هیچ حرف اضافهی دیگری. تنهایی سکوت محض است؛ خود را در نیستی یافتن و گاهبهگاه از ترسْ با خود سخن گفتن است. جدایی سفری است بر رودخانه با قایق، از سرچشمهای به دریا. تنهایی گامزدن گمگشتهی ترسیدهای است در بیابان بلا.
۹۶/۰۶/۳۱