قاضی متهم است
نمیتوانم به دستگاه قضایی کشوری اعتماد کنم، مگر اینکه از آن رفتارهایی در راستای حمایت از مستضعفانِ آن جامعه و علیه مستکبران (بهخصوص هیئت حاکمهی) آن جامعه ببینم. بهنظرم میرسد که دیدن چنین رفتارهایی شرط لازم برای اعتماد کردن به چنان دستگاهی است.
روشن است که اگر چنین رفتارهایی مشاهده نشود، لزوماً به دستگاه قضایی بیاعتماد نمیشوم. احساس میکنم تا زمانی که رفتارهایی در جهت عکس از آن دستگاه قضایی مشاهده نشود، میتوانم جایی میان اعتماد و بیاعتمادی بایستم و موضعگیری نکنم.
با این همه، اگر دستگاه قضایی در موارد جنجالبرانگیزْ اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارد و در قبال افکار عمومی کشورش احساس مسئولیت نکند، نمیتواند از مردم انتظار حمایت یا بیموضعی داشته باشد. وقتی دستگاه قضایی کشوری از انجام یکی از بدیهیترین وظایفش طفره میرود و درعوض دربارهی امور نامربوطی همچون وضعیت اقتصادی کشور، سیاستهای خارجی دولت، یا وضعیت حقوق بشر در غرب ژاژ میخاید، چطور میشود به چنین دستگاهی حسن ظن داشت، یا حتی سوء ظن نداشت؟
اما در رابطه با روشنگری موارد حساس درسته حرفتون. درباره حقوق بشر غرب هم چون یه بخشی از انجام و عملیاتی کردن جزای جرایم به دستگاه قضا مربوطه و حکمایی ک میده و غرب هم خیلی داره اراجیف میگه توی این زمینه درمورد ایران، بنظرم حرف زدنش اشکال نداشته باشه، البته اگه جوابی به اون اراجیف از طرف مسولین ذیربط داده نشه بر یاوه گویی غرب
کلا یه کم پیچیده است تو ایران خیلی چیزا