کار موسیقی تحریک احساسات است و همین شاید اساس دعواست میان موافقان و مخالفان. شجریان برای من کسی است که نشان داد موسیقی میتواند فراتر از این برود و انسان را به فکر کردن وابدارد، و خیال میکنم همین برانگیختن فکر در کنار برانگیختن حسْ جادوی شجریان بود و وجه ممیزهاش از خیلی دیگران. آدمی بود که فرصت بینهایتی میگذاشت برای یافتن شعر درست و همراه کردن ملودی درست برای رساندن یک پیام. او یادم داد که موسیقی میتواند بیش از جنباندن سر و تکان دادن کمر برای شنوندهاش به ارمغان آورد. او موسیقیای معرفی کرد که نمیشود به همراه کارهای دیگر شنید؛ صدای او هیچ بهکار گوش دادن در ماشین و هنگام دویدن و آشپزی کردن نمیخورد. برای شجریان شنیدن باید ساعتی خالی کرد و فضایی آرام یافت تا تأثیر بگذارد.
شجریان برایم شخصیتر از آن است که بتوانم بیش از این بند بالا را ادامه دهم. چند سال پیش دیوانهوار گوشش میکردم. آن زمانْ خوابگاهم در فاصلهای پنج دقیقهای از باغ هنرمندان تهران بود و من هر شب، از کتابخانه که برمیگشتم، ساعتی بر تاریکترین و خلوتترین نیمکت پارک مینشستم و آلبومی از او را گوش میکردم و همراهش اشک میریختم. پیش و پس از این هم گاه و بیگاه تصنیفها و آوازهایش را گوش کردهام و بسیار خاطرههاست که با صدای او به حافظهام سنجاق شدهاند. هنوز هم هرزمان که بخواهم موسیقی خوب بشنوم اوّل و آخر بهسراغ شجریان میروم.
گمان میکنم که بعد از حافظ، در تاریخ ایران، هنرمندی در قوارهی محمدرضا شجریان تک و توک داشتهایم، و به لحاظ محبوبیت در زمان زندگی، احتمالاً در کل تاریخ ایران کسی در حد او نداشتهایم، و من شک ندارم که بزرگی و محبوبیت او با مرگش و برای نسلهای بعد افزون و افزون میشود. برای همین است که فکر میکنم او چیزی برای حسرت خوردن برای ما باقی نگذاشته؛ در اوج زیست، در اوج رفت، و آثارش همیشه در اوج میماند. عاش سعیداً و مات سعیداً.
البته که اگر در زمان او فرومایگانی نبودند، فرصت کار مهیّاتر میبود، ولی خیال میکنم از قضا بودنِ حقیران است که عظمت بزرگان را نمایانتر میکند، چنانکه ابهت حافظ را وجود شیخان و زاهدان و محتسبان و فقیهان معاصرش جلوهگر میکند. از شیخ و زاهد زمان حافظ همین مقدار در صفحههای تاریخ مانده که معاصر حافظ بودهاند و او را آزار میکردهاند. از آنهایی که ربّنای شجریان را ممنوع کردند و جلوی کنسرتهایش را گرفتند هم بیش از این نخواهد ماند.
خوبی هنر این است که حیات اثر هنری به حیات هنرمند بسته نمیماند و زندگی مستقلی را دنبال میکند. شجریان برای من و امثال من فیالواقع آثار شجریان است، و کارهای او حالا از همیشه زندهتراند. میراث معنوی عظیمی از او بهجا مانده که کمافیالسابق بیخبران را عاشق و عاشقان را بیخبر کند و از این سان، ثبت است در جریدهی عالم دوام او. إنّا لله و إنّا إلیه راجعون.