خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

این ترازو را دوباره تنظیم کنید

شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۴ ق.ظ

عده‌ای معتقدند که امروز چراغ دین نسبت به چند ده‌سال پیش کم‌سوتر شده و مخصوصاً نسل جوان ایرانی چندان دربند دیانت نیست. شواهدی که این عده در حمایت از نظرشان ارائه می‌کنند عبارت‌اند از وضعیت کنونی حجاب، ارتشاء، پارتی‌بازی، ریاکاری و ... . عده‌ی دیگری با این سخن مخالف‌اند و با ارائه‌ی مثال‌هایی می‌کوشند تا نشان دهند که مردم ایران و مخصوصاً جوانان ایرانی، اگر نسبت به قبل دیندارتر نشده باشند، دینداری‌شان کمتر هم نشده است. مثال‌هایی که گروه دوم بر آن پافشاری می‌کنند از این قبیل هستند: کثرت جمعیت در مراسم‌های اعتکاف، عزاداری‌های ماه محرم، زیارت قبور اولیاء خدا، راه‌پیمایی ۲۲ بهمن و اخیراً راه‌پیمایی اربعین. از نظر این گروه، این موارد و مواردی شبیه به آنها نشان می‌دهد که دین همان قوّت پیشین را نزد عموم مردم دارد و از آنجا که بخش زیادی از شرکت‌کنندگان در این مراسم جوان هستند، این موضوع نشان می‌دهد که علی‌رغم ادعای گروه اوّل، نسل جوان ایرانی رابطه‌ی محکمی با دین دارد.

از یک طرف حرف گروه اوّل به‌نظر ملموس می‌آید و از طرف دیگر منکر جمعیت‌های عظیم مورد نظر گروه دوم هم نمی‌توان شد. سعی می‌کنم با ذکر نکته‌ای نشان دهم که مثال‌های گروه دوم چندان در خدمت ادعایشان نیست. نکته‌ی قابل ذکر، تمایل بسیار زیادی است که در جوامع مدرن به خاص کردن روزهای سال وجود دارد. با افزایش پیدا کردن اوقات فراغت در فرهنگ جوامع مدرن، انسان‌ها تلاش می‌کنند که هرطور‌شده روزهایشان را از یکنواختی خارج کنند و به آنها معانی خاص ببخشند. یکی از مهم‌ترین ترفندها خاص کردن روزهای معمولی و اهمیت دادن به این روزها است. مثلاً می‌توانیم ببینیم که «سالروز تولد» امروزه چه اهمیتی برای افراد پیدا کرده درحالی‌که اگر چند دهه در تاریخ عقب برویم کمتر اثری از اهمیت روز تولد برای پیشینیان نمی‌بینیم. علاوه بر سالروز تولد، ازدواج، نامزدی و ... روزهای دیگری هم در سال وجود دارند که به آنها بسیار اهمیت داده می‌شود. مثلاً کریسمس، ولنتاین، هالوین و ... . هرسال که می‌گذرد شاهد این هستیم که در کشور ما این روزها جدی‌تر گرفته می‌شوند و تعداد افراد بیشتری به بزرگداشتن آنها رغبت نشان می‌دهند. جشن‌های ملّی هم که از قدیم درجریان بوده کماکان با قوّت ادامه دارد: ایّام نوروز، شب یلدا، چهارشنبه سوری و ... .

حرف من این است که روزهای خاص مذهبی هم تقریباً همین کارکرد را برای قشر «مذهبی» جامعه دارد. حتی می‌توانیم از گروه پرتعدادی سراغ بگیریم که هم کریسمس و ولنتاین را جشن می‌گیرند و هم در عزاداری ایّام محرم شرکت می‌کنند و شب قدر قرآن به‌سر می‌گیرند. ولی آیا می‌توانیم بگوییم که حضور پرتعداد این افراد در این مراسم‌ها نشانه‌ی استحکام دینداری‌شان است؟ به‌نظرم می‌رسد که بر اساس روزهای خاص و مراسم‌های خاص نمی‌شود حکم خاصی درباره‌ی افراد ارائه کرد. همان‌طوری که نمی‌شود افراد را به‌خاطر جشن گرفتن کریسمس یا هدیه دادن در ولنتاین، غربی دانست، و همان‌طوری که نمی‌شود افراد را به‌خاطر جشن گرفتن نوروز یا گرم‌گرفتن شب یلدا ناسیونالیست دانست، نمی‌توان به‌خاطر حضور در مراسم‌های مرتبط با دین، آنها را متدیّن خواند. این درست نیست که با نگاه به کنش افراد در چند روز خاص، درباره‌ی کل زندگی آنها حکم کلی بدهیم. راه درست این است که ببینیم دین چه نقشی در زندگی روزمره‌ی افراد بازی می‌کند تا بتوانیم داوری درستی درباره‌ی قوّت دینداری نسل جوان ارائه کنیم. معیارها می‌توانند اینها باشند: جمعیت مساجد در روزهای معمولی، وضعیت عمومی حجاب، آمار فحشا و اعتیاد، آمار سایت‌های پربازدید، نحوه‌ی روابط میان افراد و ... .

منکر این نیستم که شرکت در مراسم‌های مذهبی می‌تواند تأثیر معنوی بسیار برجسته‌ای بر نسل جوان بگذارد، ولی همانطوری که آمار مسافرت در ایّام عید نوروز سنجه‌ی خوبی برای داوری درباره‌ی میزان مسافرت ایرانیان در طول سال نیست، آمار شرکت‌کنندگان در اعتکاف یا عزاداری‌های محرم نیز سنجه‌ی خوبی برای داوری درباره‌ی دینداری مردم ایران نیست. تأثیر این مراسم‌ها را باید در زندگی روزمره‌ی افراد سنجید. باید دید که با وجود شرکت در این مراسم‌ها، آیا نسل جوان ایرانی به‌طور کلی زندگی معنوی و اخلاقی دارد؟

۹۴/۰۹/۱۴

نظرات  (۹)

سلام

موافق نیستم! البته با ملاکهای پیشنهادیتون. آمار اعتیاد دیگه خدایی ربطی به دینداری نداره خیلی! البته مقداری اش هم بستگی داره به نوع اعتیاد!!

نظری برای اینکه چطور میشه میزان دینداری رو سنجید ندارم، اما میدونم میشه از خلال همین روابط اجتماعی و روزمره به یه شناختی رسید. حالا شاید شناختی که برای بقیه قابل اثبات نباشه. یه چیز تو مایه های نظر گروه اول.
ولی با این تفاوت که معتقدم این مراسمات و این ایام و ... انقدر زیاد هست که باید یه قسمتی از زندگی روزمره حسابش کرد و به شدت گروه اول نظر نداد.




پاسخ:

سلام

اعتیاد رابطه‌ی عکس داره با دینداری. هرچی میزان اعتیاد به مواد مخدر در جامعه بیشتر باشه، می‌تونیم بگیم که دینداری در اون جامعه ضعیفتره. اعتیاد رو از این جهت گفتم که آمار و عدد داره و داوری کردن درباره‌اش راحت‌تره.

در کل، نظرم اینه که باید ببینیم دین اوّلاً و بالذات برای چی اومده و عهده‌دار چه مسئولیتی هست تا بعد ببینیم اون مسئولیت در جامعه انجام شده یا نه. قطعاً دین نیومده که سالی سه شب مردم برن مسجد قرآن سر بگیرن یا سالی ده‌روز سینه‌زنی و زنجیرزنی داشته باشن و ... . دین برای تنظیم رابطه‌ی انسان با خود، با خدا و با خلق اومده. برای سنجش ضعف و قوّتش هم باید جنس سنجه‌ها از این جنس باشه.

به نظر من دینداری اصلا به شرکت در مراسم‌ها نیست. خیلی‌هایی که تو مراسم‌ها شرکت می‌کنند از دین دورتر هستند اگر نگیم خیلی‌ها لااقل جمعیتی رو تشکیل می‌دن. تو همین فضاهای مجازی دیدم کسانی رو که ولادت و شهادت و به هم تسلیت می‌گن و ... و تو کامنت‌ها با هم شوخی‌های... می‌کنن. یه نفر می‌گفت خانواده‌هایی که فکر می‌کنن بچه‌هاشونو مذهبی بار آوردن یه سر به اینترنت بزنن.
خیلی‌هایی که تو اینستاگرام بازیگرها و افراد مشهور فحش می‌دن و بد وبیراه می‌گن تو صفحه‌هاشون پر از عکس‌های مذهبیه. به قول حافظ که می‌گه: سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
تعداد زیادی فقط شبه مذهب هستن و تاسف اون‌جاست که کژی‌های افکار  و رفتار خودشون رو با اصول مذهب یکی می‌کنن. همین فضای مجازی بهتر از هر جای دیگه‌ای نشان‌دهنده اینه که مذهب چه وضعیتی داره. من فکر می‌کنم اول باید حساب مدعیان مذهب رو از معتقدانش جدا کرد. بعد راجع به این قضیه نظر داد.
هر چند ماها هم خیلی شاید شایسته گفتگو در باب مذهب نباشیم چون اون چیزی که به ما معرفی شده و جامعه‌ای که به اسم مذهب برامون مهیا شده ما رو از خیلی جهات دچار مشکل کرده که با اصول همون مذهب هم مغایرت داره. به اسم مذهب بهای بعضا سنگینی رو پرداختیم... نمی‌دونم... به همین راحتی نمی‌شه بررسی کرد.


پاسخ:

به‌هرحال به‌طور کلی نمیشه رأی داد. نه میشه گفت همه‌ی کسانی که در این مجالس شرکت می‌کنند آدم‌های مؤمن و متدیّنی هستند (عمداً «مذهبی» نمیگم، چون واژه‌ی بسیار مبهمی است) و نه میشه گفت که این مجالس به‌کلی بی‌فایده است. بعضی از این مجالس که جزو مناسک دینیه، مثل حج و نماز عید فطر و ... . بقیه هم تأثیر بسیار مهمی در هویّت‌زایی دینی داره.

۱۴ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۹ فاطمه نظریان
من هم فکر می‌کنم قضیه بسیار پیچیده‌ است و راحت نمی‌شود موضوع را بررسی کرد.
راستش تا قبل از امروز شاید من هم مثل خیلی‌ها می‌گفتم خب چراغ دین کم‌سو‌تر شده، اما امروز سر کلاس اول دبیرستانم(تازه به قسمت دبیرستان رفتم) واقعا شوکه شده بودم. بچه‌های کلاسم ناراحت بودند که نمی‌توانند یک سری از اعمال و مناسک دین را اجرا کنند. مثلا می‌گفتند دوست دارند به نماز جمعه بروند اما اگر بیرون این کلاس این حرف را بزنند همه مسخره‌شان می‌کنند. شاگرد دیگرم با بغض می‌گفت «خانم، از مادر نزدیک‌تر که نداریم، به مامانم گفتم دلم حرم امام رضا می‌خواد. مامانم مسخرم کرده و بهم خندیده که حرم چه میفهمی تو؟!». چندتا از شاگردانم از مانتوهای جلو باز تابستانی گله داشتند و با ناراحتی می‌گفتند «خانم زشته!». یکی از شاگردانم از یواشکی نماز خواندن‌های دوستش می‌گفت چون مامان و باباش دعواش می‌کردند.
این بچه‌هایی که این حرف‌ها را می‌زدند خیلی معمولی بودند. نه مدرسۀ من مدرسه‌ای دینی است و اهداف دینی دارد و نه خانواده‎هایشان. بچه‌های عجیب و غریبی هم نیستند، مثل همۀ دختر دبیرستانی‌های دیگر هستند؛ دختر دبیرستانی‌های عرفِ مناطق نسبتا بالای شهر تهران. اما امروز همچین حرف‌هایی را به من می‌زدند و من باورم نمیشد... برای همین میگم قضیه خیلی پیچیده است.

+کاش! کاش! یک جامعه‌شناس درست و درمانی می‌رفت در مدارس و کار پژوهشی درست و درمانی می‌کرد! کاش!
پاسخ:

این خیلی خوشحال‌کننده است. امیدوارم گرایش به دین بینشون قوی بمونه. ولی کم نبوده‌اند کسانی که تغییر کرده‌اند. به‌نظرم خیلی نمی‌تونیم روی میزان گرایش به دینِ بچه‌ها در این سن حساب کنیم. هنوز باید بزرگتر بشن تا به ثبات برسند.

 

+ واقعاً خلأ چنین پژوهش‌هایی محسوسه.

۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۶:۵۵ فاطمه نظریان
درست  میگید. از این حیث این قضیه را گفتم که واقعا مساله خیلی ساده نیست که با یک سری معیارهای محدود و خاص نتیجه گیری هایی کنیم.
پاسخ:
موافقم.
lمن اصلا راجع به مناسک حرف نزدم آقای ابراهیم‌پور. از شرکت‌کننده‌ها گفتم.
پاسخ:
من هم منظورم تأثیر مناسک بر شرکت کننده ها بود.
دقیقا همین. همین واژه دیندار رو اول باید تعریف کرد. دینداری به چه معنا؟ به معنای نماز خوندن و روزه گرفتن؟ به معنای حجاب؟ یا علاوه بر این اخلاق و "اندیشه". (البته قطعامن مرجع ذی‌صلاح صحبت راجع به دین نیستم کما این که خیلی‌ها).
 
مساله دیگه اینه که من فکر می‌کنم دین در جامعه ما به شدت سیاست‌زده شده و بعضا(با خوش‌بینی می‌گم بعضا) در خدمت سیاست قرار گرفته.
پاسخ:
دکتر سروش یه دسته بندی برای دینداری داره؛ دینداری معیشت اندیش، معرفت اندیش و تجربت اندیش. همه ی اقسام مشارکت کنندگان در امور دینی رو میشه به یه نحوی دیندار دونست ولی در دسته بندی های مختلف جاشون داد. اگر منظور از دیندار همون مسلمان باشه، تعریف فقهی اش روشنه: کسی که شهادتین گفته باشه و منکر ضروری دین نشه. همین کافیه برای دیندار بودن.

اگر هم منظورتون تاثیرش باشه که البته اون هم یه مبحث دیگه‌ست باز هم بیشتر از این که مرتبط بخود مناسک باشه به نحوه برگزاریشه. بماند که البته به نظر من کسی می‌تونه بیاد راجع به دین و گسترشش صحبت کنه که خودش معتقد بهش باشه(نه فقط پذیرفتن بلکه با اندیشه) و رفتارش منطبق بر دین باشه.
ولی یه سوال دارم؛ یعنی کسی که مسلمانه می‌تونه فحاشی کنه؟ ناسزا بگه؟ تهمت بزنه؟ خشونت در جامعه ایجاد کنه و... ؟
پاسخ:
تعریف فقهی مسلمان بیشتر یه جور تعریف سیاسی-اجتماعیه و البته ربط چندانی به تعریف «مسلمان واقعی» نداره. بله، بنا به تعریف فقهی می شود کسی ناسزا بگوید، تهمت بزند و خشونت ایجاد کند ولی هنوز مسلمان باشد. البته این فرد مرتکب معصیت شده ولی هنوز مسلمان به حساب می آید.
۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۷ محمد فائزی فرد
سلام آقا.
حرفاتون کاملا درسته. عموما هر دو طرف و هر دو ادعا به شدت خام و بی مدرکه.
کارهای آماری اصول داره و پیش از شروع معیار داره. یعنی خب مثلا معیار های دین چیه؟ اونا رو باید انتخاب کرد؛ منظورم اینه که یه جامعه ی دیدندار چه مواردی رو عموما رعایت می کنه.
این موارد تعیین شه.
بر اساس این موارد آمار گرفته بشه و بعد آمار سالیان مختلف با هم مقایسه بشه.
تنها راه منطقی و علمی همینه.
با تشکر.
پاسخ:

سلام. البته باید به این نکته هم توجه کنیم که دینداری امری نیست که راحت بشه بهش عدد نسبت داد. البته ما می‌تونیم شاخص‌های کمّی مرتبط با دینداری رو در نظر بگیریم (معمولاً این شاخص‌ها نتیجه‌ی دینداری هستند) ولی باید متوجه باشیم که دینداری در این شاخص‌های کمّی خلاصه نمیشه.

۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۰:۰۴ میثم علی زلفی
سلام
حرف خوبی است.
به نظرم به سه نکته می شود دقت کرد
اول اینکه آنهایی که این مراسمات را به عنوان دلیل علم می کنند نمی گویند جوانان شرکت کننده مذهبی هستند بلکه می گویند گرایش به مذهب دارند و همانطور که می دانید بین گرایش به مذهب و مذهبی بودن فرق است. کما اینکه برخی دوستان به آن اشاره داشتند.
دوم اینکه این مراسمات به عنوان نمادی از سبک زندگی معنوی است. اینکه مردم این سبک زندگی را در برنامه های خود پذیرفته اند نشان می دهد که حداقل به عنوان بخشی از زندگی قصد دارند به این سبک زندگی معنوی عمل کنند و اگر در بخش های دیگر زندگیشان به نماد های زندگی غیر الهی مثل والنتاین و .. توجه می کنند این را نفی نمی کند که آنها به نماد های مذهب بی توجه اند. ولی این را هم ثابت نمی کند که مذهبی به معنای مصطلح آن هستند.
سوم اینکه به نظر بنده سطح فهم جوانان امروز نسبت به مسائل دینی بسیار عمیق تر از گذشتگان ماست و این خود مسئله ای است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت. وجود امکانات بیشتر ، در دسترس بودن کتاب، استاد ، تضارب آراء و ... خود از عوامل دیگری است که سبب عمیق تر شدن آنهاست. بنده راجع به تعداد آنها قصد دلیل آوردن ندارم اگرچه به شخصه معتقدم تعداد آنها نیز به نسبت گذشته بسیار بیشتر است. اما آنچه که جامعه ی موعود را ایجاد می کند  کیفیت افرادی است که رهبر جامعه را در مسیر و هدفش حمایت می کنند و کمیت به اندازه ی کیفیت اثر ندارد.
پاسخ:

سلام

ممنون از نظراتتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی