خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

فطریه

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۳۸ ب.ظ

این قسمت قنوت نماز عید فطر همیشه برایم دل‌نشین بود:

الهم انّی اسئلک خیر ما سئلک منه عبادک الصالحون و اعوذ بک من مستعاذ منه عبادک المخلصون

این یک‌جور درهم‌تنیدن اخلاق ارسطویی با جهان‌بینی توحیدی است. اینکه بخواهی مثل آدم‌های خوب شوی، یا به‌قول ارسطو، آدم‌های بافضیلت. در قرآن هم زیاد از این درهم‌تنیدگی می‌بینیم. مثلاً:

وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ (الحشر: ۱۰)

یا

رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (آل عمران: ۱۹۳)

اگر آن روایت منسوب به پیامبر اسلام را جدی بگیریم که گفت برای تمام کردن مکرمت‌ها (فضیلت‌ها)ی اخلاقی مبعوث شده، آن‌گاه این تأکید بر شبیه شدن به آدم‌های خوب سر جایش می‌نشیند. آن‌گاه خواهیم دید که مقدار زیادی از آن‌چه دین خوانده می‌شود، پانوشت‌هایی بر همین یک اصل است: مثل آدم‌های خوب باش.

۰۲/۰۲/۰۱

نظرات  (۳)

سلام و تبریک عید،

این دلچسب‌ها را یافتن یک طرف، طرف اصلی ما یافتن آن عباد مخلص و صالح و آن ابرار و اهل فضیلت است.

این نقطه‌ی افتراق جهان‌بینی آدم‌ها و تعیین‌کننده‌ی مرام و مسلک و در نهایت سرنوشت و عاقبت‌شان می‌شود. این‌که مصداق آن دعا را که می‌یابند و از خدای مُعط می‌خواهند بوی چه کسی را بگیرند...

پاسخ:
سلام. ممنون، عید شما هم مبارک.
بله، پیدا کردن مصداق آدم خوب می‌تواند مناقشه‌برانگیز باشد. ولی اگر بپذیریم که انسان‌ها من‌حیث‌المجموع دریافت مشترکی از خوبی دارند، احتمالاً می‌توانیم نتیجه بگیریم که مصادیق آدم خوب نزد انسان‌ها نباید چندان متفاوت باشند.

اتفاقا می‌گویند در آخرالزمان بدی را به خوبی جا می‌زنند و خوبی را به بدی. پس با این حساب می‌شود گمان کرد که آدم بد را خوب و آدم خوب را بد پنداشتن، خیلی متداول شده باشد؛ اگر فرض آخرالزمان بودن را بپذیریم.

حاصل آن‌که مناقشه خیلی بیش از این ساده‌سازی شماست. مصداق اولششخص قاسم سلیمانی. اگر خوبی و بدی برای انسان ایرانی مشخص است، با حداقل مناقشه باید بتوانیم برای تمام انسان‌های ایرانی‌ بگوییم خوب است یا بد. یا شخص ترامپ، اگر خوبی و بدی برای انسان مشخص و واضح است، باید بتوانیم برای انسان آمریکایی یک نسخه‌ی کم‌مناقشه بنویسیم که ترامپ بالاخره خوب است یا بد.

خلاصه که اصل دعوا سر جزئیات است. کلیات را مشرکان هم به خوبی اقرار می‌کنند. وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ/ زمر ۳۸.

پاسخ:
لازم نیست که یک مصداق «آدم خوب» برای همه خوب به‌نظر برسد. همین که یک نفر او را آدم خوب به‌حساب می‌آورد برای خود آن فرد کافی است. همان‌طوری که تصوری که ما مثلاً از پیامبر داریم با خود شخص پیامبر تفاوت دارد، تصور ما از قاسم سلیمانی و ترامپ هم با شخص‌شان تفاوت دارد. آن چیزی که مهم است، خوب بودن تصور است و نه خوب بودن خود فرد.
به‌علاوه، لازم نیست یک نفر در همه‌ی امور خوب باشد. می‌توان در هر امری فردی را پیدا کرد که در آن مورد آدم خوبی است. 

مسئله همین اصل خوب بودن است در جزئیات و مصادیق. حالا در ذهن باشد یا خارج ذهن. در یک بُعد باشد یا در همه‌ی ابعاد. این مسئله بین انسان‌ها به‌شدت متفاوت، متضاد و حتی متناقض است.

فرمودید انسان‌ها درک مشترکی از خوبی‌ها دارند و مصادیقشان نباید خیلی متفاوت باشد. عرض می‌کنم گمانم بر این است که در دنیایی که در این چندسال اخیر برای‌مان ساختند، این حرف بسیار غلط به نظر می‌رسد.

غرض آن‌که یک مسئله‌ی یکسان برای یک نفر خوب است و برای دیگری افتضاح. این یکسان بودن در ذهن و یا خارج ذهن فرض می‌شود. دنیا، دنیای پیچیده‌ای شده. تصور می‌کنم مثل فیزیک کلاسیک که جای خودش را به فیزیک نوین داده، فلسفه‌ی کلاسیک هم دیگر جوابگو نیست... ضمن حفظ احترام و تواضع البته.

پاسخ:
وقتی می‌گویم انسان‌ها فی‌الجمله فهم مشترکی از خوبی و انسان خوب دارند، دارم از یک قاعده صحبت می‌کنم که طبیعتاً استثنائاتی هم دارد. اگر شما روی استثناها مانور بدهید و بگویید ببین چقدر استثنا هست، قاعده نقض نمی‌شود. مگر اینکه بتوانید نشان دهید انسان‌ها فی‌الجمله فهم مشترکی از خوبی و انسان خوب ندارند. ولی اگر چیزی که شما می‌گویید درست بود، انسان‌ها به‌ندرت می‌توانستند کنار هم زندگی کنند. وقتی چیزی که من خوب می‌دانم را شما بد می‌دانید و چیزی که شما خوب می‌دانید را من بد می‌دانم، من و شما به سختی می‌توانیم کنار هم زندگی کنیم. ولی داریم هم‌زیستی انسان‌ها را می‌بینیم. بله، جاهایی امکان هم‌زیستی پیش نمی‌آید، ولی آنها استثنا هستند نه قاعده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی