خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

دو راه‌حل برای یک مسأله

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ب.ظ

ابوالعلاء معرّی یکی از شعرای نامدار عرب است که یکی از علل معروفیتش سنگ قبرش است. او وصیّت کرده بود که این بیت شعر را بر سنگ قبرش بنویسند: «هذا جناه ابیّ علیّ/ و ما جنیت علی أحد»؛ یعنی این جنایتی است که پدرم در حق من کرد، و من این جنایت را در حق کس دیگری نکردم. از همین یک بیت می‌توان حدس زد که او چه نگاه سیاه و تاریکی به زندگی داشته، تا حدی که آمدن به این جهان را جنایت پدرش می‌دانسته. او از همان کودکی نابینا بود و خود را «ذومحبسین» می‌خواند، چون هم در زندان تاریک کوری افتاده بود و هم در زندان تاریک زندگی. به همین دلیل، او مرگ را تنها راه رهایی از این دو زندان می‌دانست و آرزوی آن را در سر می‌پروراند. متفکّر دیگری که از نظر نگاه به زندگی اشتراکات زیادی با ابوالعلاء‌ معرّی دارد، شاعر هم‌عصرش، عمر خیام است. خیام هم نگاهی تلخ به زندگی این جهان دارد، فرسوده شدن در این جهان را بی‌فایده می‌داند، و در این آمد و رفت سودی نمی‌بیند. اشتراک نظر این دو نفر به همین جا ختم نمی‌شود. هر دو کوشیده‌اند تا با ابزار عقل و فلسفه گره از کار جهان باز کنند و هر دو ناکام مانده‌اند. لذا هر دو نگاهی بدبینانه به زندگی دارند و نسبت به وجود زندگی اخروی مشکوکند. همین امر باعث شده که آنها زندگی کردنشان را بی‌معنا ببینند. زندگی از نظر آنها، آمد و رفت افراد به این جهان است بدون اینکه هیچ حاصلی از این آمد و رفت‌ها ببرند. ترجیح مشترک هر دو شاعر، به‌دنیا نیامدن است. آنها می‌گویند که ای کاش پا به این جهان نمی‌گذاشتند، و از اینکه آنها را بی‌اختیار به این جهان کشانده‌اند ناراضی‌اند. پس آنها در این موضوع که نبودن بهتر از بودن است هم‌نظرند. اختلاف آنها از پاسخ به این سؤال آغاز می‌شود که حالا که علی‌رغم میلمان به این دنیا آمده‌ایم چه کنیم؟

پاسخ ابولعلاء این است که چون زندگی بی‌معناست، پس لذت بردن از آن کاری بی‌فایده است. باید از دنیا روی بگردانیم، از هم‌نشینی با مردم اجتناب کنیم، گوشه‌نشینی پیشه کنیم و به قناعت و پارسایی زندگی بگذرانیم تا بالاخره مرگ به سراغمان بیاید و از این زندگی راحت شویم. گفته‌اند که او خود به همین رأی عمل می‌کرد. خوراکش در شبانه‌روز یک گرده‌ی نان بود و گلیمی را به‌عنوان لباس می‌پوشید. روزها را غالباً روزه می‌گرفت و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند. او حتی از خوردن حیوانات ذبح شده خودداری می‌کرد و گیاه‌خواری پیشه کرده بود. به‌طور خلاصه، ابوالعلاء زندگی را تلخ می‌دید و تلخی آن را تا آخر سرمی‌کشید. در مقابل،‌ خیام راه و روش بسیار متفاوتی را برگزید. او می‌گفت حالا که بدون اختیار ما را به این جهان آورده‌اند و بدون اختیار از آن بیرون می‌برند، پس بهتر است قدر این فرصت را بدانیم و آن را غنیمت بشماریم. حالا که عمر محدودی داریم، آن را به خوشی و مستی سپری کنیم چون خیلی زود عمرمان به پایان می‌رسد. او در اشعارش ما را به مستی و فراموش کردن تلخی زندگی فرا می‌خواند: «می نوش که عمر جاودانی این است». به‌طور خلاصه خیام هم مثل ابوالعلاء زندگی را تلخ می‌دید ولی برای اجتناب از این تلخی، مستی و خوش‌باشی را پیشنهاد می‌کرد و می‌گفت چیزی بیشتر از این نمی‌شود از زندگی انتظار داشت: «خوش باش دمی که زندگانی این است».

۹۴/۰۹/۰۲

نظرات  (۱)

گفته میشود معری، ملحد بوده ،منکر خدا و حقیقت علوی، از این رو انتساب روزه روز و عبادت در خلوت  به او چه وجهی دارد؟ البته بنده تاریخ مکتوبی در باره او نخوانده ام سوال کردم تا شاید اطلاعات بیشتری دریافت کنم .
پاسخ:
اشتباه گفته میشود. به خدا ایمان داشته و خیلی هم اهل عبادت بوده ولی هیچ دین خاصی نداشته و به معاد هم مشکوک بوده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی