پاسخ:
برای من جالب است که تقصیر را به گردن گروهی میاندازید که
از قضا به نسبت رقیبشان به مراتب نقش کمتری در ادارهی امور مملکت
داشتهاند و دارند. فرض کنیم که حرف شما درست باشد و رویهی اصلاحطلبان منجر
به فساد و ناکارآمدی در مملکت شود. ناکارآمدی قوهی قضائیه
هم به خاطر اصلاحطلبان است؟ آنجا که دیگر دهها سال است
احدی از اصلاحطلبان حتی مسئول میانیاش هم
نبوده! ناکارآمدی صداوسیما هم تقصیر اصلاحطلبان است؟ کدام
مدیر اصلاحطلب در این سالها در صداوسیما
بوده؟ ناکارآمدی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تقصیر اصلاحطلبان است؟
چندتا از اعضایش اصلاحطلب هستند؟ اصلاحطلبان در ایران اگر
زمانی قدرت را در دست داشتهاند در نهادهای انتخابی (دولت و مجلس) بوده وگرنه در
نهادهای انتصابی بهندرت اصلاحطلبان جایگاهی داشتهاند و دارند. پس
هنگام نقد اصلاحطلبان باید انصاف را رعایت کرد و به اندازهی نقشی که
داشتهاند از آنها طلب مسئولیت کرد.
نکتهی بعد این است که شما اشاره به نظام بانکی کردید. فرض کنیم دولتهای آقایان
هاشمی، خاتمی و روحانی در خصوص نظام بانکی سیاست غلطی داشتهاند. آیا
دولت آقای احمدینژاد سیاست دیگری داشت؟ مگر در آن دولت مخالفان اصلاحطلبان سر
کار نبودند؟ کدام قدم را برای فیالمثل برای رسیدن به بانکداری بدون ربا برداشتند؟ لااقل
دولت روحانی که با کم کردن سود وامها و سپردهها گامی به این سمت برداشت. منظورم از این حرف این است که در
این مملکت فقط اصلاحطلبان بر سر کار نبودهاند. نقش
اصولگرایان این وسط چیست؟ گیرم که اصلاحطلبان سیاستهای
لیبرالی را پیاده کرده باشند؛ اصولگرایان کدام سیاست را پیاده کردهاند؟
پرسیدهاید «آیا
سازمان های مردم نهاد می توانند و توانستند کشورهای اروپایی و آمریکایی رو از
سیستم فاسد نجات دهند؟؟» جواب من مثبت است. البته فساد که بهطور کلی از بین رفتنی نیست، ولی شاخصهای فساد را اگر در کشورهای اروپایی و
آمریکای شمالی با ایران مقایسه کنیم، خواهیم دید که آنها بهمراتب وضع بهتری از ما دارند. مثلاً
لینک زیر را ببینید:
https://www.transparency.org/news/feature/corruption_perceptions_index_2016
این نقشه را یک سازمان خصوصی به نام Transparency International تهیه کرده.
هرچه رنگ کشورها به سمت قهوهای پررنگ مایل شود فسادش بیشتر است و هرچه به سمت زرد کمرنگ
مایل شود فسادش کمتر است. شما ببینید کجای نقشه بهنسبت کمرنگتر است؟
بله، همان اروپا و آمریکای شمالی. البته سازمانهای دیگری
هم هستند و آمارشان در خصوص فساد موجود است و شما میتوانید
مراجعه کنید. ولی بهطور کلی شاخص فساد در جهان چنین وضعی دارد که میبینید.
قدرت و گسترش سازمانهای مردمنهاد (NGO) در این کشورها قطعاً یکی از عوامل مؤثر در
کاهش فسادشان بوده، هرچند تنها عامل نبوده. سعی میکنم با یک
مثال ارتباط NGOها را با کاهش فساد نشان بدهم. فرض کنید در کشوری که NGOهای
قدرتمند محیط زیستی وجود دارند، دولت یا یک شرکت خصوصی گردنکلفت
بخواهد پروژهای را انجام دهد که از آن سود بسیاری میبرد و در
عین حال آسیبهایی هم به محیط زیست میزند. اینجا
نقش NGOها برجسته میشود: آنها به تکاپو میافتند و
موضوع را به افکار عمومی و رسانهها میکشانند. از طرف دیگر، احزاب مخالف دولت را تحریک میکنند که
علیه این پروژه موضعگیری کنند و حتی ممکن است بحث به مجلس آن کشور هم کشیده شود
و در چنین شرایطی عملی کردن این پروژهی آسیبزا بسیار
دشوار خواهد شد. ولی در کشوری مثل ایران که NGOهای محیط
زیستی بسیار کمتعداد و ضعیف هستند، خیلی محتمل است که شرکت مجری پروژه با
یک رشوه شر سازمان محیط زیست را از سرش باز کند و پروژهاش را به
راحتی انجام دهد. پروژههایی که میبینیم با محیط زیست ایران چه کرده. بد نیست از خودمان
بپرسیم که چرا محیط زیست آمریکای شمالی و اروپا به این وضع فلاکتبار
نیفتاده؟
نکتهی آخری که ذکر میکنم این است که من قبول ندارم که مشکل ما نبودن افراد شجاع
در مسئولین است. چنانکه گفتم فساد موجود سیستماتیک است و افراد هرچقدر هم که
شجاع و با اخلاق و پرهیزکار باشند خواهناخواه به فساد
آغشته میشوند. ولی باز هم با شما همراهی میکنم و میگویم فرض
کنیم مشکل کشور همین باشد. خب حالا چه کار کنیم؟ مدیر شجاع از چین وارد کنیم؟! اگر
آدم شجاع در کشورمان نداریم یا کم داریم تکلیفمان چیست؟ بنشینیم به بزدلی مسئولان
مملکت فحش بدهیم؟ یا شاید معتقدید که آدم شجاع در سطح جامعه داریم و باید جایگزین
مسئولان فعلی شوند. اگر اینطور باشد، به نظر شما مسئولی که ۳۷ یا ۲۵ منصب دارد میرود کنار و
میگذارد آدمهای شجاع بیایند و جایش را بگیرند؟ گردش نخبگان و مسئولان
در جمهوری اسلامی چه وضعی دارد؟ سؤال آخر هم اینکه کشورهای اروپایی و آمریکای
شمالی، مگر مسئولین شجاع دارند که وضع فسادشان از ما بهتر است؟
پینوشت: قبلاً هم گفته بودم که با استفاده از کلمه «مسئولین» موافق نیستم و
«حاکمان» را ترجیح میدهم. ولی برای همراهی با ادبیات شما از این کلمه استفاده
کردهام.