خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

«هرکه دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید»

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۳۸ ب.ظ

در اینکه دشمنان جمهوری اسلامی نقش پررنگی در به خشونت و آشوب کشیده شدن اعتراضات مردمی روزهای اخیر داشتهاند شکی ندارم؛ ولی چطور میشود در این اعتراضات با ذرهبین به دنبال ردپای «خارجی» گشت ولی این همه انسان «داخلی» که از همهچیز به تنگ آمدهاند را ندید و هوارشان را نشنید؟

پیشتر هم کسانی هشدار داده بودند که جامعهی ایرانی مثل دیگ جوشان شده و عنقریب منفجر خواهد شد ولی همهی این هشدارها و تحذیرها حتی گردی بر دامان بلندبالای آسودگی حاکمان جمهوری اسلامی نیفکند و حالا که شهرها شلوغ شده، کاسهی چهکنم دست گرفتهاند و «دشمنان» را مقصر میدانند. کار دشمن دشمنی است، مگر انتظار دیگری از آنها داشتید؟ ولی مردم خودتان را هم ببینید که دارند برای شما و برای نظامتان آرزوی مرگ میکنند. متصل کردن همهی مردم معترضی که این روزها و شبها به خیابان میآیند – و تعداد بسیار بیشتری که می‌‌ترسند و نمیآیند – به دشمنان نظام، جز خودفریبی چیز دیگری نیست.

این تظاهرات پس از مدتی جمع خواهد شد – امیدوارم با حداقل خشونت و سرکوب؛ ولی این راه و رسم مملکتداری نیست: «تاکنون کردی چنین اکنون مکن». سخنرانی کردن دیگر کافی است. چهل سال سخنرانی کردید و نتیجه را میبینیم. تا دیر نشده گفتگو کردن با مردم را شروع کنید. بگذارید مردم حرف بزنند و اینبار شما بشنوید. بگذارید اتحادیهها، انجمنها، سندیکاها، تشکلها و حزبهایشان را تشکیل دهند تا راه برای دادخواهی از طرق قانونی باز شود و کار به شکستن شیشهی بانک و آتشزدن سطل زباله نکشد. اصلاحات واقعی و ساختاری را از بالا تا پایین آغاز کنید و بگذارید امر مملکت به‌خواست مردمش بگردد. عدالت را نه در حرف که در عمل پیشه و دست غارتگران را از بیتالمال کوتاه کنید: «گرنه موشی دزد در انبار ماست / گندم اعمال چلساله کجاست؟»

من همیشه هوادار راههای اصلاحگرانه بودهام و آن را بهترین روش برای بهتر کردن وضع موجود دانستهام. امّا موضوع بسیار مهم برای پیشه کردن چنین روشهایی آن است که نظام سیاسی هم باید توان و ظرفیت اصلاحشدن را داشته باشد. متأسفانه بدنهی نظام جمهوری اسلامی، امروز در برابر انتقاد و اصلاح واکسینه شده و روشهای اصلاحگرانه در آن به ندرت به نتیجه میرسند. اگر حاکمان امکان اصلاح را فراهم نکنند، آشوب و انقلاب تنها راه پیش روی مردم برای بههمزدن وضع نامطلوب موجود خواهد بود.

۹۶/۱۰/۱۳

نظرات  (۵)

۱۳ دی ۹۶ ، ۲۲:۵۹ میثم علی زلفی
تا بحال در هیچ سخنی با شما اینچنین موافق نبوده ام
بهتر است دولت های اصلاحات که با اسم های متعدد روی کار بوده اند دست از حرف زدن بکشند و به حرف های مردم و کسانی که با بدنه ی مردم در ارتباط اند و مدام برای آنها سخنرانی می کنند مثل اساتید دانشگاهی یا روحانیت توجه کنند.

مدیریت کشور از داخل حوض فرح هاشمی و با عبای چند ده میلیونی خاتمی و ژستهای مرم فریبانه ی جریان فکری لیبرال اصلاحات بیرون نمی آید

مشکلات مردم از دهان جامعه شناسان و مردم شناسان به وضوح بیرون می ریزد و اصلا دیگر نیازی به آن هم نیست. به زودی مردم از این دوگانی و تعارض رها خواهند شد و آنچه قلبشان می گوید را با عمل تصدیق خواهند کرد.
مردم می بینند که چپاول را اصلاحات با راه اندای جریان لیبرال و استمرار دادن بانکداری ربوی راه اندازی کرده و مسئولین تا خرخره در رفاه و آسایش اند
اما این سپاه و بسیج مردمی است که مدیریت مناطق زلزله زده را به عهده گرفته است. چه بسیار از دوستان طلبه و غیر طلبه ما در این ۳۰ روز گذشته که در مناطق کرمانشاه از بی غذایی و شدت کار بستری شدند اما اگر شما مسئول یا نماینده ی مسئولی را آنجا یافتید سلام ما را برسانید.

جریان فکری اصلاحات  آنقدر ضعیف است که حتی نمی تواند بحرانی مثل کرمانشاه را حل کند. چطور می توان از این جریان و همفکرانش انتظار داشت که بتواند ایران را از بحران نجات دهد.
البته تنها نقطه اتکای این جریان فکری یعنی اصلاحات که واقعا می توان به آن افتخار کرد. ترجمه ی متون غربی و پرینت گرفتن آن به عنوان طرح اجرایی کشور.
البته مزایایی مثل جاسوس پروری کشور فروشی دین فروشی و ... نیز دارد که مفصل است.
 
آقای روحانی ما را به خیر شما امیدی نیست لطفا بحران آفرینی نکنید.

-----------------------------------

دو نکته هم درباره ی آخر پیامتان:
اگر حاکمان امکان اصلاح را فراهم نکنند آشوب و انقلاب تنها راه پیش روی مردم برای بههمزدن وضع نامطلوب موجود خواهد بود.

فرض می گیریم که این کلام شما درست باشد قرار است بعد از اینکه انقلاب را از دست اصلاح طلبان نااهل گرفتید به دست چه کسانی بسپارید؟؟؟
به دست دموکراسی بازهای لیبرال اصلاحات؟؟؟
پاسخ:

پیشنهاد میکنم یا به خیابان بروید و اعتراضات را از نزدیک ببینید و یا ویدیوهای اعتراضات را ببینید و بشمارید که چندتا از شعارها علیه آقای روحانی و دولت است و چندتا از شعارها علیه آقای خامنهای و نظام. دوست عزیز! واقعاً فکر میکنی اگر روحانی و اصلاحطلبان جمع کنند و بروند پی کارشان، این مردم جانبهلبرسیدهای که در خیابانها شعار میدهند به سمت آقای رئیسی و آقای جلیلی میروند و میگویند بفرمایید رئیسجمهور شوید؟ شما واقعاً فکر میکنی این جماعتی که دارند شعار میدهند مشکلشان فقط روحانی و اصلاحطلبان است و هیچ مشکلی با رهبر، قوهی قضائیه، سپاه و بسیج ندارند؟!

۱۴ دی ۹۶ ، ۱۴:۴۹ میثم علی زلفی
بنده شاهین شهر زندگی می کنم
همیشه اوج فتنه ها را درک کردیم
سال ۸۸ هنوز تهران آشوب پا نگرفته بود پاسگاه شاهین شهر را گرفتند


بنده متوجه هستم که مردم از سر تا پای نظام را مقصر می دانند اما بنده که یک آدم عادی نیستم تا مثل آنها عمل کنم بنده ریشه ی این فساد و نارضایتی رو مبینم
ریشه اش رانت خاری فامیل بازی بانکداری ربوی زد و بند و ... است
این مسائل هم در جریان فکری اسلامی (نگفتم اصولگرا) وجود ندارد

بنده رئیسی و جلیلی و ... نمی شناسم بنده یکسری اصول اسلامی می شناسم که هر کس به آن معتقد بود در عمل قبولش دارم اصولی باشد یا اصلاحاتی
وباید پایبند بماند احمدی نژاد باشد یا هرکسی

قوه قضائیه هم قطعا مشکل دارد اما قضاوت بدون تربیت مجتهد نتیجه اش همین است.
...................

مشکلات با اندیشکده ها حل می شود. انیشکده هایی که دوستان ما به زحمت طرح تولید می کنند و به دست دولت فخیمه می رسانند اما پولی که دریافت نمی کنند هیچ ، طرحشان هم خوانده نمی شود چرا؟
چون دولتی ها یک پیام برای شما آقای ابراهیم پور و بنده دارند و آن اینکه ما طرح هایمان را از متون غربی پرینت گرفته ایم و در علوم انسانی نیازمند تولید شما نیستیم
البته طبق گفته ی خودشان عرضه نداریم

این است که انسان احساس بی عزتی می کند و به هرکه دستش برسد فحش می دهد
یا حق
ببخشید تندی شد
پاسخ:

بسیار خوب، پس هر دوی ما قبول داریم که مردمی که این چند روز در خیابانها شعار میدهند با مجموعهی نظام مشکل دارند و مخالفند و نه فقط با دولت. حالا شما میگویی ریشهی مشکل در «رانت خاری فامیل بازی بانکداری ربوی زد و بند» است، شاید فرد دیگری ریشهی مشکل را در چیز دیگری ببیند، ولی بیاییم قبول کنیم که ریشهی مشکل در همینهایی است که شما اشاره کردید. آیا رانت خواری فقط در دولت است و دستگاههای دیگر مصوناند؟ آیا فامیل بازی فقط در دولت است؟ و قس علی هذا. اگر کمی انصاف به خرج دهیم میبینیم که این مشکلات مختص دولت نیست و تقریباً همهی نهادها و دستگاههای جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل، کم و بیش به این آسیبها مبتلا هستند. پس پیکان انتقاد نباید فقط به سمت دولت باشد و راهحلی که ارائه میدهیم هم نباید فقط دولت را شامل شود.

متأسفانه نظام ما به لحاظ سیستماتیک فاسد است، به این معنی که شما حتی اگر شخصاً فردی متدین و متخلق باشی، وقتی در این نظام به مسئولیتی گماشته میشوی، نمیتوانی رویهی فردیات را در مسئولیت شغلیات ادامه دهی. سیستم فاسد باعث میشود شما ناگزیر باشی که کم و بیش از فسادهایی که مشاهده میکنی چشم بپوشی یا حتی با آنها همراهی کنی، وگرنه باید کلاً قید مسئولیت پذیرفتن در این نظام را بزنی.

من در این حدود ۲ سالی که سرباز بودم، مسئولیت بخشی از کلانتری را داشتم؛ یک کلانتری (نه یک سازمان اقتصادی یا سیاسی مهم) در یک شهر کوچک. امّا در طول این مدت بارها و بارها در دوراهیهایی قرار میگرفتم که اصطلاحاً به آنها دیلما میگویند – دوراهیهایی که هر کدام از راهها را که انتخاب کنی با مشکل مواجه میشوی. من در این مدت بارها و بارها در جریانهایی قرار میگرفتم که یا باید دروغ میگفتم، یا باید هزینهای را به جان میخریدم. حالا شما حساب کن من یک سرباز بودم در یک کلانتری. یک مدیر کل یا یک دادستان یا یک امام جمعه یا یک فرماندار قطعاً با ماجراهای پیچیدهتری مواجه میشود که سالم ماندن و فاسد نشدن هزینهی بسیار زیادی برای او خواهد داشت.

خلاصه، نظر من این است که ریشهی مشکل فساد سیستماتیک در نظام است و تنها راهی که برای مبارزه با این فساد سراغ دارم، قدرت گرفتن نهادها و تشکلهای مردمی و مدنی از یک طرف و شفافیت حداکثری در عملکرد مسئولین مملکت از طرف دیگر است.


http://8tag.ir/news/14776770989052573032-17611961696938815592

ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه:

... وی افزود:پول ها و قدرت در دست یک عده‌ای خاص جمع شده و چرخش مالی و نخبگان نداریم؛ مصداق اش این است که نخبگان فرهنگی در صدا و سیما ثابت هستند. شما توجه کنید که در شبکه های مختلف و برنامه های صدا و سیما از چند روحانی بیشتر استفاده نمی شود. بیشتر از همه آقای پناهیان را می بینید که همه جا هست. در سمینارهای علمی، فکری، بین‌الملل، داخلی و خارجی. حتی به نظر می رسد که قم را هم از نظام فرهنگی کشور کنار گذاشته شده اند. خود آقایان قم هم نمی‌توانند، در صدا و سیما اظهارنظر کنند.

این استاد دانشگاه یادآور شد: می‌گویند دکتر ولایتی 37 تا مسئولیت دارد. 37 تا مسئولیت ولایتی یعنی 37 نخبه کنار گذاشته شده اند. آقای حداد عادل 25 تا مسئولیت. این وضعیت یعنی به هیچ وجه چرخش نخبگان نداریم. من خبر موثق دارم که همین آقایانی که گفتم، حتی فرصت نمی کنند امضاء کنند تا حقوق افراد در موسسات زیر مجموعه آن ها پرداخت شود.


پاسخ:

کاملاً موافقم. کل بدنهی مدیران ارشد نظام را که نگاه میکنیم به ندرت میشود آدمی زیر ۵۰ سال بین آنها پیدا کرد. بعضیهایشان حتی بهزور میتوانند حرف بزنند ولی گویا در مملکت قحط الرجال است. یکی از انتقادهایی که قطعاً به روحانی وارد است انتخاب وزیران و معاونان و ... از همان حلقهی بستهی همیشگی است. اینها همگی از خیلی سال پیش با هم آشنا هستند و به قول معروف دستشان در یک کاسه است. خب معلوم است با این حلقهی بسته و با این عدم شفافیتی که دارند فساد سر به فلک میکشد. این وضع نهاد انتخابی ماست (که لااقل برای رأی جمع کردن مجبور است حفظ ظاهر کند) وای به حال نهادهای انتصابیمان!

۱۵ دی ۹۶ ، ۱۲:۵۷ میثم علی زلفی
بله درست است
بنده هم دولت ها را مسئول نمی دانم جریان فکری اصلاحات را منشاء تولید این فساد سیستماتیک دانستم که یک مصداق دیگر آن دولت فعلی است. جریان فکری که با حذف قسمت های ضروری دین سعی در سبک کردن حرکت دین داری دارد حال آنکه حذف و نگه داری های آنها همه مبتنی بر هواهای نفسانی خودشان بوده
یک مورد خیلی روشن آن حفظ نظام بانکداری است با این بهانه که ما نمی توانیم خلاف نظم بانکداری جهانی حرکت کنیم.
مورد دیگرش مطرح کردن مسئله ی توسعه ی غربی است که ثمره اش همین بی عدالتی هاست.

مشکل این است ما داریم راهی  را که غربی ها رفته اند را می رویم. آیا سازمان های مردم نهاد می توانند و توانستند کشورهای اروپایی و آمریکایی رو از سیستم فاسد نجات دهند؟؟ که امروز چنین انتظاری از چنین نهاد هایی داریم
قدرت سیستم فاسد با تهدید یک نهاد و چند نهاد تضعیف نمی شود بلکه شکل فسادش متفاوت می شود و لایه های مخفی تری پیدا می کند.

امروز مشکل ما مشکل نهاد و تشکیلات نیست مشکل افراد شجاعی است که در راس این منصب قرار بگیرند. خیلی وقت است شهید نداده ایم در مسئولین؟؟؟ یعنی آنان که نهادها را اداره می کنند هم فاسد اند؟؟؟ یا سکوت کرده اند و شجاع نیستند.


از آنجا که از آقای فیاض خوشم می آید و دیدم یکی از دوستان هم مطلبی از ایشان نقل کرد بد نیست بخشی از صحبت هایی که چند روز پیش کردند را بیاورم:
«دخانچی با پرسش از فیاض گفت: شما گفتید در دوران آقای احمدی­‌نژاد ایران بازتولید و احیاء شد، منظور شما از این حرف چیست؟

فیاض نیز پاسخ داد: قبل از احمدی­‌نژاد مدام رفتند دنبال بحث­های جهانی شدند و گفتند دیگر استقلال بی­ معناست، الان این دولت فعلی هم دارد این کار را می­‌کند، ولی احمدی­‌نژاد آمد بحث­های هویت ملی را در چارچوب ملی مطرح کرد، الان ما داریم در فضای جهانی وارد می­‌شویم و این فراربه جلو است، الان می­­‌خواهیم اقتصادمان جهانی شود، اینها رفتند این همه مذاکره کردند به کجا رسیدند؟ اینها فکر کردند اگر عاشق غرب شوند غرب هم عاشق اینهاست؟ بعد دیدند معشوقه برعکس متجاوز درآمد شد ترامپی که الان می­گوید باید همه را بهم بزنیم. یک بحث­ های اینگونه است، بحث استقلال همین­هاست، یعنی الان چینی­ها خیلی ملی­‌گرا از ما هستند، فیلم­های چینی را نگاه کنید، الان 160 هزار نفر از بچه‌­های ما دارند از کشور خارج می­شوند؛

این استاد دانشگاه افزود: من با خیلی از تصمیمات احمدی‌نژاد موافق نبودم و آن زمان هم نقد کردم، اولین سالگرد دولت احمدی­‌نژاد به دومین سال نرسید بنده در مرکز مطالعات استراتژیک آیندۀ احمدی‌­نژاد را پیش­بینی کردم.»
یا حق
پاسخ:

برای من جالب است که تقصیر را به گردن گروهی میاندازید که از قضا به نسبت رقیبشان به مراتب نقش کمتری در ادارهی امور مملکت داشتهاند و دارند. فرض کنیم که حرف شما درست باشد و رویهی اصلاحطلبان منجر به فساد و ناکارآمدی در مملکت شود. ناکارآمدی قوهی قضائیه هم به خاطر اصلاحطلبان است؟ آنجا که دیگر دهها سال است احدی از اصلاحطلبان حتی مسئول میانیاش هم نبوده! ناکارآمدی صداوسیما هم تقصیر اصلاحطلبان است؟ کدام مدیر اصلاحطلب در این سالها در صداوسیما بوده؟ ناکارآمدی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تقصیر اصلاحطلبان است؟ چندتا از اعضایش اصلاحطلب هستند؟ اصلاحطلبان در ایران اگر زمانی قدرت را در دست داشتهاند در نهادهای انتخابی (دولت و مجلس) بوده وگرنه در نهادهای انتصابی بهندرت اصلاحطلبان جایگاهی داشتهاند و دارند. پس هنگام نقد اصلاحطلبان باید انصاف را رعایت کرد و به اندازهی نقشی که داشتهاند از آنها طلب مسئولیت کرد.

نکتهی بعد این است که شما اشاره به نظام بانکی کردید. فرض کنیم دولتهای آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی در خصوص نظام بانکی سیاست غلطی داشتهاند. آیا دولت آقای احمدینژاد سیاست دیگری داشت؟ مگر در آن دولت مخالفان اصلاحطلبان سر کار نبودند؟ کدام قدم را برای فیالمثل برای رسیدن به بانکداری بدون ربا برداشتند؟ لااقل دولت روحانی که با کم کردن سود وامها و سپردهها گامی به این سمت برداشت. منظورم از این حرف این است که در این مملکت فقط اصلاحطلبان بر سر کار نبودهاند. نقش اصولگرایان این وسط چیست؟ گیرم که اصلاحطلبان سیاستهای لیبرالی را پیاده کرده باشند؛ اصولگرایان کدام سیاست را پیاده کردهاند؟

پرسیدهاید «آیا سازمان های مردم نهاد می توانند و توانستند کشورهای اروپایی و آمریکایی رو از سیستم فاسد نجات دهند؟؟» جواب من مثبت است. البته فساد که بهطور کلی از بین رفتنی نیست، ولی شاخصهای فساد را اگر در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی با ایران مقایسه کنیم، خواهیم دید که آنها بهمراتب وضع بهتری از ما دارند. مثلاً لینک زیر را ببینید:

https://www.transparency.org/news/feature/corruption_perceptions_index_2016

این نقشه را یک سازمان خصوصی به نام Transparency International تهیه کرده. هرچه رنگ کشورها به سمت قهوهای پررنگ مایل شود فسادش بیشتر است و هرچه به سمت زرد کمرنگ مایل شود فسادش کمتر است. شما ببینید کجای نقشه بهنسبت کمرنگتر است؟ بله، همان اروپا و آمریکای شمالی. البته سازمانهای دیگری هم هستند و آمارشان در خصوص فساد موجود است و شما میتوانید مراجعه کنید. ولی بهطور کلی شاخص فساد در جهان چنین وضعی دارد که میبینید.

قدرت و گسترش سازمانهای مردمنهاد (NGO) در این کشورها قطعاً یکی از عوامل مؤثر در کاهش فسادشان بوده، هرچند تنها عامل نبوده. سعی میکنم با یک مثال ارتباط NGOها را با کاهش فساد نشان بدهم. فرض کنید در کشوری که NGOهای قدرتمند محیط زیستی وجود دارند، دولت یا یک شرکت خصوصی گردنکلفت بخواهد پروژهای را انجام دهد که از آن سود بسیاری میبرد و در عین حال آسیبهایی هم به محیط زیست میزند. اینجا نقش NGOها برجسته میشود: آنها به تکاپو میافتند و موضوع را به افکار عمومی و رسانهها میکشانند. از طرف دیگر، احزاب مخالف دولت را تحریک میکنند که علیه این پروژه موضعگیری کنند و حتی ممکن است بحث به مجلس آن کشور هم کشیده شود و در چنین شرایطی عملی کردن این پروژهی آسیبزا بسیار دشوار خواهد شد. ولی در کشوری مثل ایران که NGOهای محیط زیستی بسیار کمتعداد و ضعیف هستند، خیلی محتمل است که شرکت مجری پروژه با یک رشوه شر سازمان محیط زیست را از سرش باز کند و پروژهاش را به راحتی انجام دهد. پروژههایی که میبینیم با محیط زیست ایران چه کرده. بد نیست از خودمان بپرسیم که چرا محیط زیست آمریکای شمالی و اروپا به این وضع فلاکتبار نیفتاده؟

نکتهی آخری که ذکر میکنم این است که من قبول ندارم که مشکل ما نبودن افراد شجاع در مسئولین است. چنانکه گفتم فساد موجود سیستماتیک است و افراد هرچقدر هم که شجاع و با اخلاق و پرهیزکار باشند خواهناخواه به فساد آغشته میشوند. ولی باز هم با شما همراهی میکنم و میگویم فرض کنیم مشکل کشور همین باشد. خب حالا چه کار کنیم؟ مدیر شجاع از چین وارد کنیم؟! اگر آدم شجاع در کشورمان نداریم یا کم داریم تکلیفمان چیست؟ بنشینیم به بزدلی مسئولان مملکت فحش بدهیم؟ یا شاید معتقدید که آدم شجاع در سطح جامعه داریم و باید جایگزین مسئولان فعلی شوند. اگر اینطور باشد، به نظر شما مسئولی که ۳۷ یا ۲۵ منصب دارد میرود کنار و میگذارد آدمهای شجاع بیایند و جایش را بگیرند؟ گردش نخبگان و مسئولان در جمهوری اسلامی چه وضعی دارد؟ سؤال آخر هم اینکه کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی، مگر مسئولین شجاع دارند که وضع فسادشان از ما بهتر است؟

 

پینوشت: قبلاً هم گفته بودم که با استفاده از کلمه «مسئولین» موافق نیستم و «حاکمان» را ترجیح میدهم. ولی برای همراهی با ادبیات شما از این کلمه استفاده کردهام.

۱۶ دی ۹۶ ، ۱۲:۳۳ میثم علی زلفی
خیلی خوب و مفصل نوشتید و جای تشکر دارد.
بله ما هم حاکم را کلمه ای پر بار می دانیم اما مسئول دایره ی شمول افرادی آن بیشتر است و گاهی حتی خود مردم را می گیرد. چرا که برخی از این فسادها از خود مردم است و نتیجه ی شانه خالی کردن از مسئولیت. (البته این مبتنی بر فرضی است که ما مرم را ناظر همیشگی بدانیم و امکان نظارت را هم فراهم کنیم)

در مورد برخی ارگان ها سوال شد:
۱- قوه ی قضائیه:
الف- بنده قبول دارم که فساد در قوه ی قضائیه وجود دارد اما اینکه از صدر و ذیل آن را انسان های تربیت شده ی نظام حوزه و درس خوانده مکتب اهل بیت بدانیم جای تعجب دارد!
این همه دانشجوی علوم انسانی که در کل عمرشان یک دور روایات کافی را هم نخوانده اند و در عوضش تا دلت بخواهد رمان و کتاب های غربی خوانده اند در سیستم قضایی ما وجود دارد.
بله رئیس قوه نبوده اند اما تا توانسته اند به چیزی که به آن باوری نداشته اند ضربه زدند تا آنچه خودشان می پسندیدند را بیاورند.

ب- وزیر دادگستری وزیری است که در دولت وظیفه ی برخورد با مفاسد و .... را به عهده دارد! چرا هیچ وزیر دولت اصلاحاتی خبر از فسادهای دولتی ها نداده است و هرچه بوده است گزارشات سربازان گمنام امام زمان و از طریق اطلاعات بوده است؟؟ پس اصلاحات در قوه ی قضائیه هم دست داشته اند و دارند منتهی:
دامن پاکی ندارند......

ضمن اینکه تنها جریان کشور که از دیروز تا امروز در مقابل قوه ی قضائیه موضع داشت و دارد احمدی نژاد است. (اگرچه رهبری اشاره به شکل مبتذل آن فرمودند و ماهم قبول داریم)

۲- صدا و سیما:
اگر از اکثریت مردم سوال کنند خواهند گفت که جز رئیس صدا و سیما ، بدنه ی صدا و سیما پر بوده است و شده است از حجتیه ای ها، لائیک ها و اصلاحاتی ها

در جریان انتخابات ها چه کسانی از جریان فکری اصلاحات حمایت می کردند؟؟؟ سلبریتی ها و شومن های صدا و سیما

چقدر از بدنه ی سیما با اسلامی کردن صدا و سیما موافق اند!
چند درصد تهیه کنندگان صدا و سیما پول برای تهیه ی فیلم های مروج بی بند و باری می دهند و چند درصد پول برای ترویج تولید علم و ....

بله درست است که اجازه ندارند یکباره تمام درونیات خودشان را بیرون بریزند اما ذره ذره موسیقی ها را ریتمیک تر و مسائل را جنسی تر کرده اند تا جایی که امروز به راحتی اصول خیلی واضح اسلامی زیر پا گذاشته می شود.

بنابر این جریان فکری اصلاحات است که عامل اصلی این انحرافات اجتماعی است. بالاخره مسلمانان که پول نمی دهند تا هرزگی را یاد دختران و پسرانشان دهند!!!!

۳- بانکداری:
در مورد بانکداری همین قدر بگویم که احمدی نژاد با تاسیس بانک های قرض الحسنه و بازگذاشتن دست موسسات سعی در تضعیف سیستم قدرتمند نظام بانکداری داشت (که البته ۶ سال وقت کافی نبود) و البته بانک مرکزی با کمک نکردن به این بانک ها عمدا منجر به ورشکستگی انها شد تا دوباره مردم را به سمت همان نظم بانکداری ربوی بکشاند. (حال آنکه با تریق میلیاردها توان پول به سایر بانک ها از ورشکستی آنها جلوگیری کرده است ورشکستی که فقط به تعویق می افتد ولی دیر یا زود محقق می شود)

-----------------------------------
آماری هم فرستادید را نگاه کردم. بنده نمی گویم نیست ولی جریان این آمارها جریان قسم حضرت عباس و دم خروس است. و بنده نمی توانم با وجود داشتن فامیل در این کشورها این دروغ ها رو باور کنم.
پائین بودن امنیت به طوری که بعد از تاریکی تقریبا کسی جراة بیرن آمدن را ندارد
فقر فراگیر
خشونت های مفرط و .... از مسائلی است که ظلم آفرین است و با نبود مطلوبیت در این مسائل نمی توانم باور کنم که فساد کمرنگ تر است.

---------------------------

یک نکته هم درباره ی آمار ها و تحلیل آن:
منتشر می شود که مثلا قم اولین شهر از نظر ثبت جرم است.
بعد می نویسند که قمی ها با وجود دیانت بیشترین فساد را انجام دادند پس...

حال آنکه تحلیل این آمار این است. قمی ها بخاطر دیانت بیشترین گزارش جرم را به پلیس مخابره کردند و در نتیجه پلیس قم بخاطر دیانت بیشتر برخورد را با مجرمین کردند. (جرایمی مثل قاچاق زورگیری و ...)(ضمن اینکه قم شهر زیارتی است و دزدی و فساد در شهر زیارتی رغبت برانگیز تر است)

به نظرتان اگر مردم تهران نسبت به جرم هایی که می دیدند سکوت نمی کردند چند درصد تهرانی زندان تشریف می بردند؟؟؟
-----------------------

در مورد ایران هم وقتی ناجوانمردان داخلی فساد را تحلیل می کنند. می گویند:
ببینید چقدر بی حیایی و بی حجابی زیاد شده، چقدر احترام به بزرگ تر کم رنگ شده و قص علی هذا از این مسائل اخلاقی
و بعد به مسئله گشته یلدا و آیدا و .... اشاره می کنیم که واویلا ایران پر از فساد است.
حال آنکه در آمریکا و اروپا واژه ها حیا و عفاف و احترام و .... خیلی وقت است سلام خودشان را به اموات رسانده اند. قتل هم که هر چند ثانیه یک بارش رخ می دهد

این همان جنایتی است که بت بزرگ آمریکا و آرزوی رسیدن به کعبه ی آمال آمریکای لیبرال باعث بوجود آمدنش شده است. می خواهد بگوید آنجا خوب است ما بدیم و آنها توانستند و ما نمی توانیم.


اصلاحات دیر زمانی است که لااقل رویه ی ملی گرایی هم ندارم تا آدم بتواند به آن خوش باشد. خدا رحمت کند نسل سابق اصلاح گرایی را لااقل به چیزی پایبند بودند به بومی سازی و اصلاح درون معتقد بودند

ما امروز با جریانی مواجه هستیم که از دین چیزی نمی دانند و از آن طرف خودشان را دانای کل اسلام می دانند و متاسفانه تمامی خطوط قرمز و اصلی اسلام را طی می کنند (به اسم اصلح اشکالات اسلام). از آن بدتر آنکه برای جوامع اسلامی طرح و ایده می دهند تا آنها را نجات دهند. طرح هایی مثل ملحق شدن به کنوانسیون ها و ....

حرف زیاد است در باب اصلاحات و جریان فکری مخالف پرپایی نظام اسلامی
(البته همه ی افراد اصلاحات اینگونه نیستند و به نظر بنده دیگر جریان فکری اصلاحات و اصول گرا نداریم بلکه دو جریان فکری غربگرا و اسلام گراست)
پاسخ:
خیلی ممنون از توضیحاتتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی