خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

چهار. چاره ندارم.

پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ق.ظ

یک. یه یاری داشتم.

دو. دوسش می‌داشتم.

سه. ...

۹۵/۰۲/۰۲

نظرات  (۹)

سه. گذاشت و رفتش؟!
پاسخ:
پایان بازه. هرچی خودتون ترجیح میدین بذارین.
۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۴۳ کمی خلوت گزیده!
مریم جان باید با سیت شروع بشه شماره ی سه!
پاسخ:
حالا لازم نیست خیلی هم ملتزم به بایدها باشیم! بازی بچه‌گانه‌ای بیش نیست.
پایان رو که خودتون با چهار بستین!

اما برای اینکه قواعد هم به گفته خلوت گزیده عزیز رعایت بشه

سه. سرم سلامت. (کنایه از اینکه فدای سرتون مثلا!)

پاسخ:
چهار که عنوانه. لازم نیست داستان حتما تراژیک بشه. مثلا میشه طرف با یارش ازدواج کنه و بعد مخارج زندگی بهش فشار بیاره. اینطوری هم طرف بیچاره میشه!

بله این سه هم خوبه.
پس در هر صورت پایانش بیچارگیه!
 :))



+عیدتون مبارک
پاسخ:
بله، به قول اون خواننده‌ی وطنی اونور آبی: «تقدیر بی‌تقصیر نیست!»

+ عید شما هم مبارک.
پیشی اومدش بردش؟ ”با لحن شماره یک و دو و چهار بخونید”
:|
پاسخ:

احتمالاً سایز یار مورد نظر بزرگ‌تر از اونی باشه که پیشی بتونه حملش کنه.

ناز کردش رفتش؟!
یا
منو نخواستش؟



:))
ببخشید ذوق شعری ندارم من

+نه بابا
بعضیا یک (به فتحه یا) یارایی برا خودشون انتخاب میکنن آدم میمونه واقعا
یههو دیدی سایزش مناسب پیشی بردن هم بود حتی :|

ان شا,الله خوشبخت و عاقبت بخیری شما و همه جوان ها
پاسخ:
هرطور شما بپسندی.

+ ممنون. شما هم خوشبخت و عاقبت بخیر بشید انشاالله.
سه: سپاسگزارم!
در کل

بعضی از این شعرای بچگیمون چقدر بی مفهوم بود!
حالا بزرگ شدیم، جای دوست، یار تو شعرامون نشست!

پاسخ:
بله در نسخه‌ی اصلی همینه.

چیزی که ما می‌خوندیم همین یار بود. از بچگی دنبال یار بودیم انگار!
:))
شما چون بچه شیرازید جو بی تاثیر نیست به هر حال! :)
پاسخ:
بله به‌هر‌حال شیراز از زمان سعدی و حافظ شهر یارپروریه.
۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۱۳ میثم علی زلفی
سلام اول این شعر عبارت زیر را کم داره (البته الآن که برای خودتان مردی شدید)
ننه جون (یا به اصطلاح امروزی ها مامان)
یک یه یاری داشتم
دو دوسش می داشتم
سه سریع عمل کن
چهار چارقدو سر کن
پنج پاشنه رو ور کش
شش شاخه گلم کو
هفت هراسونم من
هشت هورا به بله
نه نوکرش هستم
ده دعا گو هستم
پاسخ:
:))
من همون ورژن تراژیک رو ترجیح میدم. اینطوری هول‌هولکی هم دیگه خوب نیست!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی