رنجها با مرگ نمیمیرند
رنج کشیدن فصلی جداناشدنی از کتاب زندگی انسانها است. همهی ما کموبیش با دردها و رنجهایی دستوپنجه نرم میکنیم به این امید که بر آنها غالب شویم، ولی رنجهای انسانی گویی تمامی ندارد. در طول تاریخ، کسانی برای فرونشاندن رنجهایشان، در جستجوی راههایی بودهاند، ولی هرچه بیشتر گشتهاند کمتر حاصلی یافتهاند. بسیاری از آنها آخرالامر اعتراف کردهاند که انسان تا زنده است رنج میکشد و فقط مرگ است که میتواند رنجهای یک انسان را تمام کند. با این حساب، رنج کشیدن سرنوشت محتوم انسانها است و ما باید تا آخر عمرمان رنج بکشیم. با این نگاه زندگی انسان بسیار غمناک بهنظر میرسد، ولی این همهی غمناکی ماجرا نیست! غمناکتر از آن وقتی است که یک نفر بیاید و به ما بگوید حتی با مرگ هم رنج کشیدنمان تمام نمیشود! آن یک نفر بودا است.
بودا به داشتن نگاه بدبینانه به زندگی انسان معروف است. او چهار حقیقت را دربارهی رنج با ما درمیان میگذارد. حقیقت اوّل این است که هرآنچه هستی مییابد محکوم به درد و رنج بیپایان است. زاده شدن، پیری، بیماری، مرگ، اندوه، زاری، پریشانی، ناامیدی، و نرسیدن به مطلوب همه جزو رنجهای انسان بهشمار میآید. حقیقت دوم این است که منشأ رنجها، تمایلات نفسانی، عطشها، هوسها و آرزوها است. همین خواستن است که موجب رنج کشیدن ماست، و ما چون نسبت به این موضوع جاهلیم دائماً در آرزو بهسر میبریم و حتی وقتی آرزویمان برآورده میشود چیز بیشتری آرزوی میکنیم. حقیقت سوم این است که توقف رنجها امکانپذیر است و با بریدن از تمایلات نفسانی به دست میآید و حقیقت چهارم این است که برای این منظور نسخهای وجود دارد که عبارت است از یک راه هشتگانه: دیدگاه درست، نیّت درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، اندیشهی درست، و تمرکز درست.
از نظر بودا همهی موجودات در یک چرخهی مرگ و زندگی قرار دارند؛ زاده میشوند، میمیرند و دوباره زاده میشوند. به همین دلیل، مرگ پایان رنجها نیست بلکه تولّدی دیگر است و محملی برای رنجهای دیگر. این چرخه را پایانی نیست، از ازل بوده و تا به ابد خواهد بود. ما در این چرخه گیر کردهایم درست مثل مگسی که در یک ظرف شیشهای گیر کرده باشد. از نظر بودا، در این چرخه موجودات به سمت هیچ هدف غایی مشخصی حرکت نمیکنند. هر بار که میمیریم و زنده میشویم در هیئتی جدید و به عنوان موجودی جدید به زندگی ادامه میدهیم. در زندگی جدید، شأن و رتبهی وجودی ما بسته به اینکه در زندگی قبلیمان چه کارهایی انجام دادهایم و چه نیّتی داشتهایم تعیین میشود. اعمال و نیّتهای نیک جایگاه بهتری را نصیب افراد میکند و اعمال و نیّتهای بد جایگاهی بدتر به موجودات میدهد. برای خلاص شدن از این چرخهی بیفرجام تنها یک راه وجود دارد و آن دنبالهروی از مسیر بودا است، یعنی همان راه هشتگانه. کسی که به درستی این راه را طی کند در انتها به روشنی و آسایش دست مییابد و از چرخهی مرگ و زندگی بیرون میآید؛ او به نیروانا میرسد. بنابراین بودا رنج را ماهیت زندگی در این جهان میداند و حتی مرگ را پایانی بر رنج کشیدن نمیداند. تنها راه تمام شدن رنج از نظر او، خارج شدن از این چرخه و رسیدن به نیروانا است.
چقدر بهت گفتم زن بگیر!!!!!
اگه الآن زن داشتی هم به روح و هم به همه ی لوازمات روح و ... ایمان راسخ داشتی.