خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

مسئولین رسیدگی کنند!

چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ب.ظ

دارم نسبت به واژه‌ی «مسئولین» آلرژی می‌گیرم. به‌نظرم از آن کلمه‌هایی است که اصلاً نبودنش بهتر از بودنش است. انگار در مملکت ما عده‌ای مسئول هستند و مابقی مسئولیتی ندارند. جالب است که این واژه بیشتر از همه در دهان حاکمان می‌چرخد که مسئولین فلان کردند یا نکردند یا باید بکنند یا نباید بکنند. این تقسیم‌بندی مردم/مسئولین به‌نظرم بسیار خطرناک است. آن‌طوری که پیامبر می‌گفت، همه‌ی مردم مسئولند. با توجه به اینکه واژه‌ی «دولت» معمولاً فقط به یکی از قوای قدرت در نظام ما اشاره می‌کند، تقسیم‌بندی مردم/دولت‌مردان هم وافی به مقصود نیست. به‌نظرم بهترین تقسیم‌بندی همان مردم/حاکمان است.

۹۴/۰۸/۰۶

نظرات  (۱۰)


سلام. خوبید؟
حالا رسیدگیه رو بکنن. اسمشون هر چی بود بود. :))
مسئول دقیقا کی هست حالا؟:))
در مورد بعضی چیزها واقعا یه اراده کلی باعث توقف و عدم جریانه و زور آدم‌ها خیلی نمی‌تونه به یه شرایط عمومی بچربه. مثل مساله کار. :(
در مورد بعضی مسائل هم به نظرم خیلی‌ها می‌تونن مسئول باشن. مثل مسائل فرهنگی(اگر چه که باید پذیرفت بخشی از مسائل فرهنگی یا ئر حقیقت ضد فرهنگی هم به عدم اشتغال برمی‌گرده). خداییش هنرمندها و نویسنده‌ها مسئولن. به قول چخوف: " برای یک هنرمند، طرح درست مسائل، کافی به نظر می‌آید. اما هنرمندی که ادعای حکومت بر قرن خود را دارد بایستی جواب درست آن مسائل را هم بدهد."

پاسخ:

سلام، خداروشکر. شما خوبید؟

آخه موضوع اینه که وقتی به یه عده می‌گیم «مسئولین»، داریم مسئولیت‌های خودمون رو به‌طور ضمنی انکار می‌کنیم.

حرفتون درسته. مثلاً در مورد مسئله‌ای مثل اشتغال من و شما احتمالاً «کاری» از دستمون برنمیاد. ولی یه کاری هست که می‌تونیم انجام بدیم و درواقع وظیفمونه که انجام بدیم ولذا نسبت به انجام دادنش مسئولیم: اینکه انتقاد و اعتراض کنیم به وضع موجود. حالا اگر کسی راهکار هم داشته باشه که چه بهتر. امام علی النّصِیحةُ فِی الْمَشْهَد و الْمَغِیب را حق حاکم بر مردم می‌دانستند. یعنی مردم وظیفه دارند که به‌طور علنی و به‌طور خصوصی حاکمان را نصیحت کنند. این مسئولیت ما است و این کاری است که ما انجامش نمی‌دهیم و این کاری است که انجام دادنش هم کاری بسیار پرهزینه است.

این مسئولیت ما به عنوان یک فرد عامی است. حالا اگر هنرمند یا نویسنده باشیم یا دستمان جایی بند باشد یا نفوذ کلام داشته باشیم و ... طبیعتاً مسئولیتمان هم بیشتر و متفاوت می‌شود.


متشکرم.
ولی واقعا در مورد کار چیکار می‌شه کرد؟ من که دیگه غمباد گرفتم. :))
آره دیگه. درسته.
پاسخ:

نمی‌دونم، فکر کنم تنها کاری که میشه کرد همینه که غمباد بگیریم! فکر کنم از معدود چیزاییه که کارت پایان خدمت هم نمی‌خواد! :))

سلام

اگه درست ریشه یابی کرده باشم مسئول اسم مفعول س و ل است و یعنی مورد سوال واقع شدن. باز اگه درست معنی کنم میشه اینکه شخص باید در قبال کارهاش جوابگو باشه و از اون پرسیده میشه که چرا این کار رو کردی یا نکردی؟
از این جهت به کلمه ی مسئول نگاه کنیم شاید بد نباشه.

حاکم که میگید بیشتر برای یک نفر اطلاق میشه. یعنی شما همزمان نمیتونید به قاضی بگید حاکم، به نخست وزیر بگید حاکم، به مشاور اعظم بگید حاکم و ...! من اینطوری توی ذهنم میاد.
(فرض کنید مثلا به مسئول امور مالیاتی بگن داروغه!!! رسما آدم حس میکنه در زمان رابین هود زندگی میکنه! حاکم هم یه خرده لفظش قدیمیه تقریبا)

از این جهت که مسئول مورد بازخواسته، بنظرم لفظش درسته و حتی مردم هم مسئولن. اگه حاکم بگیم بیشتر اختیارات رو تفویض کردیم به حکام و مسئولیت رو بیشتر از روی دوش مردم برداشتیم.
فکر میکنم اگه تشریح بشه که مردم هم مسئولند بهتر باشه تا تغییر لفظ
پاسخ:

سلام

ببینید، بحث درباره‌ی اسم طبقه‌ای است که پست‌های مهم حکومتی را در اختیار دارند. اگر به آنها بگوییم مسئول، دیگر به بقیه‌ی مردم نمی‌توانیم بگوییم مسئول. اگر به مردم نگوییم مسئول، آن‌وقت به‌نظر من موجب این می‌شود که مردم مسئولیت‌هایشان را فراموش کنند. فکر کنم روشن است که اینجا «مسئول» در دو معنای مختلف به کار می‌رود و فکر می‌کنم همین باعث مشکل می‌شود.

البته «سؤال» هم در معنای متأخرش معنای پرسش می‌دهد وگرنه به‌طور کلی به معنای نیاز و حاجت است. پس مسئول می‌شود کسی که مردم نیازهایشان را پیش او می‌برند که معنای جالبی ندارد.

برای اینکه به یک نفر خاص اطلاق نشود، بگوییم «حاکمان» تا مشکلی که شما می‌گویی هم حل شود. اگر نمی‌پسندید بگوییم «خداوندان قدرت»! چطوره؟!

۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۰۶ فاطمه نظریان
اولش پست تان را خیلی به خودم گرفتم و رفتم که در پست پلاسم «مسئولین» را «حاکمان» کنم و در حین ویرایش فکر کردم همین ایراد را به «حاکمان» هم می‌شود گرفت. حاکمان را چه کسانی انتخاب می‌کنند؟ همین مردم. وقتی حاکمان را در برخی مسائل مقصر می‌دانید این مساله را که این حاکمان همان خود شما هستند، انتخابتان هستند کم رنگ می‌شود.
هدف شما از این مساله این است که این مساله در بین مردم جا بیفتد که تک تک شان در قبال مسائل مسئولیت‌هایی دارند. مطمئنا تغییر در ادبیات جامعه برای این هدف بی تاثیر نیست اما شاید راه‌های دیگر اثرگذارتر باشد. مثلا من به شخصه تاکید و تکرارهای صحبت‌های آقای روحانی را در این خصوص که: حل مشکلات فقط بر عهده دولت نیست و مردم هم در حل مشکلات سهیم هستند و فقط یک رای انداختن وطیفه را از گردن مردم ساقط نمی‌کند و... می‌پسندم. یا تک جمله‌های بعضی از آدم‌ها که «تقصیر خودمونه!» به آدم‌های غرغروی در تاکسی و اتوبوس و مترو که ناسزا را به عده‌ای کشیده‌اند....

پاسخ:

راستش انگیزه‌ام را از پست شما گرفتم؛ یعنی آنجا دیدم نوشته‌اید مسئولین، پیش خودم فکر کردم که یعنی من مسئولیتی در این زمینه ندارم؟ اوّلش هم می‌خواستم این متن را زیر پست شما کامنت بگذارم، بعد دیدم بحث پست به حاشیه کشیده می‌شود. برای همین این کار را نکردم. راستی، چقدر پستتان تأثیرگذار و خوب بود؛ حیف که نمی‌شد پلاسش کرد!

هدفم از این پست را درست فهمیده‌اید و من هم منکر راه‌های دیگر نیستم. هرچند خیلی نسبت به «تقصیر خودمونه!»ها خوش‌بین‌ترم تا حرف‌هایی که از طرف حاکمان زده می‌شود—لااقل نسبت به صادقانه بودنشان.

۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۰ فاطمه نظریان
نه! خب حرفتان به جا بوده و فکر نمیکنم بحث را به حاشیه میبرده. اگر خواستید من مشکلی ندارم تذکرتان را زیر پستم بگذارید، خوشحال هم میشوم. البته آن پست را به دلایلی عمومی نکردم و برایم مهم بود هرکسی آن را نخواند و تقریبا حلقه کسانی که این پست برایشان به اشتراک گذاشته شد، می‌دانم آدم‌های دغدغه‌مند و مسئولیت‌پذیری بوده‍‌‎اند.

ممنون. نمی دانم چرا وقتی از حرف‌ها و پست‌هایی به شدت غمگین می‌شوم نمی‌توانم لایک یا پلاسشان کنم چون فکر می‌کنم غم‌هایی این چنینی نمی‌توانند دوست داشتنی باشند. البته می‌دانم دلایل آدم‌ها برای لایک‌ها و پلاس‌ها متفاوت است اما حالم اینقدر این چند روز بد بوده/است که دلم خواست دیگران نیز پلاس کردن‌شان تابع من شود. در واقع با هر پلاس نکردنی احساس کنم آدم‌ها با من همدردی می‌کنند...

من هم با شماموافقم که تاثیر «تقصیر خودمونه!» ها بیشتر از حرف‌هایی است که از طرف حاکمان است.
۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۸:۱۰ فاطمه نظریان
البته من «مسئولین» را «حاکمان» کردم در پست:))
پاسخ:

خب، پس دیگه اونجا کامنت نمی‌ذارم. البته به‌گمانم لایک و پلاس کارکردش این نیست که بگه خود موضوع را پسندیدم، بلکه می‌گه نگاه صاحب پست به موضوع را پسندیدم. البته هر کسی می‌تواند منظوری از لایک و پلاس‌هایش داشته باشد؛ والله اعلم بالبواطن اللایک و البلاس!

اینکه گفتم «حیف که نمی‌شد پلاسش کرد» شوخی بود البته. اگه پلاس نشدن یه پست به نویسنده‌اش حس بهتری می‌ده چه بهتره که بگه پلاس نکنید. هیچ ایرادی هم نداره.

۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۷ میثم علی زلفی
حرف خیلی خوبی است.
همه مسئول اند نسبت به هم و نسبت به خود. حتی اعضاء بدن شما مسئولند.
شما می توانی از اعضای بدنت سوال کنی که چرا هرکاری دلت می خواهد می کنی. به هر جایی نگاه می کنی‌، هر چه می خواهی گوش می دهی. مگر من صاحب تو نیستم. و آنها باید پاسخ گو باشند هم پاسخ گوی شما و هم پاسخ گوی خدا!
ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا

پاسخ:

حس می‌کنم امشب یکی از اون پیچ‌های تاریخیه! یکی از اون لحظات نادری که شما با من موافقی! :))

البته من هم از روی مسئولیت توصیه می‌کنم که بری بشینی پای پایان‌نامه و تمومش کنی. :)

آخه یه جوریه!! همشون که حکم نمیکنن!

دولت رو اگه به معنی عام بگیریم میشه همه رو دخیل کرد. دولت جمهوری اسلامی!

+اگه موافق نیستید من با همون لفظ داروغه و محتسب و قاضی القضات و اینا راحت ترم!!! :)
پاسخ:

چرا حکم نمی‌کنند؟ مثلاً قانونی که نماینده‌های مجلس تصویب می‌کنند حکم نیست؟ یا بخشنامه‌هایی که رئیس‌جمهور و وزرا ابلاغ می‌کنن حکم نیست؟ یا بخش‌نامه‌هایی که رئیس قوه‌ی قضائیه و معاونانش ابلاغ می‌کنند حکم نیست؟ یا سیاست‌های ابلاغی و ... رهبری حکم نیست؟ حکمه دیگه!

درسته، ولی معمولاً «دولت» فقط به همون قوه‌ی مجریه اشاره می‌کنه.


+ خب مجموعه‌ی اینا چی میشه؟ بحث سر مجموعه‌شونه وگرنه تک‌تک که همین الآن هم اسم دارند.

بیشتر نظرم روی تک تک نمایندگان مجلس بود که به تنهایی کار خاصی نمیتونن بکنن و الزاما شخص خاصی نمیشه گفت همیشه حکم میکنه
روی این بود که گفتم همه شون حکم نمیکنن


+میشه مجموعه ی رابین هود! :))

حکام!


پاسخ:
+ خیلی خوب بود! :))

نه دیگه. :))
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی