خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

و حتی پایتخت قلب‌ها

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۷ ب.ظ

چندسال پیش، کل‌کلی افتاده بود بین شیرازی‌ها و اصفهانی‌ها بر سر اینکه کدام شهر باید «پایتخت فرهنگی ایران» باشد. من که هیچ‌وقت نفهمیدم چه کسی این عبارت را سکه زده و اصلاً پایتخت فرهنگی شدن یک شهر، یعنی چه و به چه کاری می‌آید. ولی یادم هست که بحث (لااقل در این سو) خیلی داغ بود تا جایی که ابتدای اخبار استان فارس، در تلویزیون، پس از نام خدا و پیامبر و اهل‌بیت، باید یادی هم از «شیراز، پایتخت فرهنگی ایران» می‌رفت. روی بنرهای شهرداری هم علی‌الاغلب ردپایی از این عبارت مشاهده می‌شد.* بعدها شهرهای دیگر هم به این دعوا اضافه شدند: مشهد، همدان و حتی قم! مدتی گذشت و اعلام شد که اصفهان (نه‌تنها پایتخت فرهنگی ایران است بلکه) پایتخت فرهنگی جهان اسلام شده! من که هیچ‌وقت نفهمیدم اصفهان دقیقاً چه چیزی داشت که بقیه‌ی شهرهای ایران نداشتند؟ غیر از مدیران زبل البته!** بگذریم، به لطف یک دوست ساروی متوجه شدم که در مازندران هم چنین کل‌کلی (البته در سطحی پایین‌تر) وجود دارد. بر سر اینکه ساری «پایتخت بهارنارنج» است یا بابل؟! به‌نظرم اگر مسئولین شهر ما همان ابتدا لقمه به اندازه‌ی دهانشان می‌گرفتند، الآن شیراز لااقل پایتخت بهارنارنج بود!***

من ولی خوشحالم که مسئولین شهرم بی‌عرضه‌تر از این حرف‌ها هستند؛ «چگونه شکر این نعمت گزارم؟» راستش از وقتی پایتخت راستی‌راستکی را دیده‌ام، هیچ حس خوبی ندارم که شیراز بخواهد پایتخت شود؛ حتی پایتخت بهارنارنج! اصلاً این همه پایتخت فلان و بهمان چه معنی می‌دهد؟ یک پایتخت سیاسی داریم، که تهران است. پایتخت فرهنگی هم که سرنوشتش روشن نشد و علی‌الحساب هزارتا صاحب دارد؛ از آن بگذریم. می‌ماند پایتخت بی‌فرهنگی، که تا وقتی تهران سرجایش هست، اسم بردن از شهر دیگری جفاست. راستی، پایتخت بهارنارنج هم هنوز تکلیفش روشن نشده! آن را هم بدهیم به همین تهران. مگر یک کشور چندتا پایتخت می‌خواهد؟

 

* این مسخره‌بازی برپا بود تا زمانی‌که شیراز شد «سومین حرم اهل بیت در ایران» و «سومین شهر مذهبی ایران»! مسئولین شهر دیدند از «پایتخت فرهنگی» آبی گرم نمی‌شود، به ضریح شاه‌چراغ چسبیدند. الآن که تشریف بیاورید شیراز، بنرهایش را می‌بینید.

** البته که جمهوری اسلامی در میان سلسله‌های شاهنشاهی پیش از خودش، بیشتر از همه به صفویان نزدیک است و با آنها می‌سازد. لابد حاکمان ما فکر می‌کنند با اهمیت دادن به اصفهان، بار دیگر می‌توانند شیخ بهایی و میرداماد و ملاصدرا بپرورانند. ما که جز ادعاهای شاه عباسی از زبان شاه سلطان حسین‌ها،‌ هنوز چیزی ندیده‌ایم. باشیم تا صبح دولتشان بدمد.

*** بیاییم یک لحظه فکر کنیم که «پایتخت بهارنارنج»‌ چه معنای محصلی دارد یا علی‌الاصول می‌تواند داشته باشد؟!

۹۴/۰۴/۲۲

نظرات  (۱۰)


سلام.

ما راستش توی یه استانی درس می‌خوندیم و از قضا یکی از واحدهامونو رئیس عمرانی استان داشت. ایشون می‌گفت تقسیم بودجه باید بر اساس نیازمندی‌های عمرانی استان‌ها باشه بعد می‌فرمودن هر سال موقع تقسیم بودجه استان اصفهان با بیشترین آبادانی و  نیاز به بودجه کمتر، بیشترین بودجه رو با چرب‌زبانی و اینجور چیزها می‌گیرن یا مثلا(مثال خود استاده این) می‌گن آقا راه شیرازو ما داریم می‌سازیم بودجه اونم می‌گیرن. :))

اتفاقا من هم در مورد ساری و بابل این سوال بود برام. :)) می‌دونید آخه شهرهای شمالی همه‌شون بهار نارنج دارن و از این نظر همه می‌تونن پایتخت بهار نارنج باشن ولی خب بابلی‌ها هم گویا کم از اصفهانی‌ها نداشتن رفتن به اسم خودشون ثبت کردن. ولی اولِ شهر ساری بنر زده: به شهر بهار نارنج خوش آمدید. :))
به نظر من این که هویت یه شهر با بهار نارنج تعریف بشه قسنگه چیز بدی نیست ولی چطور می‌خواسته شیراز بشه پایتخت بهار نارنج؟ شما تو شهرهای مازندران راه به راه درخت نارنج می‌بینی تو کوچه خیابون، تو شیراز که انقد درخت نارنج نداره؟ :))


پاسخ:

سلام

پس معلومه شیراز نیومدی شما، یا اگه اومدی دقت نکردی! حالا نمی‌دونم میزانش از شهرهای شمالی کمتره یا بیشتره ولی اکثر درختای شیراز درخت نارنجه.

درباره‌ی تخصیص منابع هم من اطلاع زیادی ندارم ولی معروفه که بیشترین سهم همیشه از آن اصفهانی‌هاست.

حالا شهر بهارنارنج قابل تحمله به نظرم. ولی پایتخت بهارنارنج انصافاً خیلی بی‌معنیه!


آره. بعدا یادم افتاد نارنجستان قوام، شیراز بود. :))
ولی نمی‌دونم چرا تو ذهنم احساس می‌کردم اونجا درخت سرو و اینا بیشتر دیدم. باید یه بار دیگه برم دقت کنم ببینم نارنج‌هاش بیشتره یا سروهاش. :))
پاسخ:
خیلی هم خوب. :)
۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۳ مریم ثانی
ما به عنوان یک اصفهانی ساکن تهران معترض، فقط سکوت میکنیم!
پاسخ:
خب به چی اعتراض دارید؟ احتمالاً سوء تفاهم شده.
۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۲ مریم ثانی
ما شیراز را از دریچه خیال دست و شیرازی ها را از طریق صاحب آن میشناسیم. الحمدلله از هر دو هم حال و هوای خوبی در ذهنمان ایجاد شده و تصور میکنیم مطابق واقع باشد. اما  امیدوارم شناخت شما از مدیران زبل اصفهانی و بی فرهنگی تهرانی ها ربطی به ما نداشته باشد. که حتی اگر هم نداشته باشد یا بنا به ملاحظات اخلاقی تان بگویید ندارد، فرقی در اصل ماجرا نمیکند ، دیگر حرفتان را زده اید! 

اگر فرهنگ را "فرهنگ وادب "بگیرند شیراز  را میشود پایتخت فرهنگی دانست اما اگر فرهنگ را "فرهنگ و تمدن" بگیرند خدایی اصفهان رقیب ندارد.
پاسخ:

نقل زبلی مدیران اصفهانی که در افواه عامه پیچیده. نمونه‌اش استاد «مورد خاص» خودمان که حرف‌هایش را تعریف کرد. البته «زبلی» هم صفت بدی نیست! بی‌فرهنگی [بعضی از] تهرانی‌ها را هم که خودم مستقیماً باهاش مواجه بوده‌ام. مطمئن باشید اصلاً و ابداً شما نقشی در این دو مورد نداشته‌اید. من واقعاً از شما جز خوبی ندیده‌ام.

امّا درباره‌ی فرهنگ و تمدن اصفهان. اگر منظورتان از تمدن در و دیوار و ساختمان و بنا هست، که تقریباً در همه‌ی شهرهای ایران چنین بناهایی وجود دارد. اگر منظورتان قدمت تاریخی است، که شهرها و بناهای بسیاری قدیمی‌تری در ایران داریم. اگر منظورتان بزرگان و دانشمندان است، که دانشمندان مختلفی در شهرهای مختلف و دوره‌های مختلف داشته‌ایم. هنوز برای من سؤال است که اصفهان دقیقاً چه چیزی دارد که شهرهای دیگر ایران ندارند؟

۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۲ فاطمه نظریان
نمیدونم، شاید قضیه از این قرار است:
مقدمه1: معماری و هنری که در اصفهان وجود دارد معماری و هنر اسلامی است که اگر اشتباه نکنم از زمان صفویه رایج می شود.
مقدمه2: فکر می کنم، منظور از فرهنگ، فرهنگ اسلامی است.
مقدمه3: فکر می کنم فرهنگ خلاصه می شود در هنر و معماری.
نتیجه: اصفهان پایتخت فرهنگی است.
پاسخ:

بله، اگر فرهنگ را مساوی معماری بگیریم اصفهان می‌تواند پایتخت باشد. البته من چیزی از معماری سردرنمی‌آورم. ولی اگر «هنر و معماری» باشد باز سخت می‌شود چون انواع و اقسام هنرها را در شهرهای مختلف داشته‌ایم. با این حال، فکر می‌کنم بهتر بود به اصفهان می‌گفتند پایتخت معماری، نه پایتخت فرهنگی.

این را هم اضافه کنم که من هیچ مشکلی نه با اصفهان و نه با اصفهانی‌ها ندارم! یک وقت سوء تفاهم نشود.

۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۷ مریم ثانی
این زبلی ای که شما وصف کردین بیشتر چیزی شبیه کلاهبرداری  است! میدانم که در این دو مورد نقشی نداشته ام اما مشکلم همینه که چرا ما نمیتونیم این نگاه شما رو کمی تعدیل کنیم. البته خب شاید باید قبول کنیم وضع بی فرهنگی ما  و  زبلی  آنها،خیلی شدیدتر از این حرف هاست!

فرهنگ و تمدن کمی با هم فرق دارن. تمدن نمودهای عینی و ملموس فرهنگ رو داره. در واقع فرهنگی که بتونه ساختارهای نرم وسخت اجتماعی اعم از همان درو دیوار ی که شما میگین و یا  نهاد و نظام اجرایی ایجاد کنه میشه تمدن. و اصفهانی ها بودن که تونستن فرهنگشون،که شامل هنر و فلسفه و دین و ادبیات و...میشود، را انضمامی کنن. از این لحاظ هیچ شهری نیست که به اندازه اصفهان متمدن باشه! :) 
(دیگه خودتون مجبورمون کردید  این حس ناسیونالیستی مون رو از زیر آوار بیرون  بکشیم!)
مثلا اون درو دیوارهایی که میگین همه شهر ها دارن ، بله دارن، اما هیچکدوم به اندازه "در و دیوار" اصفهان باهم در ارتباط نیستن و بیشتر شبیه بروز خرده فرهنگهای شهرهاست.
پاسخ:
راستش من چندان موافقم نیستم، ولی می ترسم بحثمان بشود ادامه ی بحث شیرازی ها و اصفهانی ها و من خیلی از این بحث های «ناسیونالیستی» بدم می آید. شاید اگر دو شهر دیگر بود راحت تر میشد بحث کرد. به هر حال، با اجازه شما، بگذریم. 
۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۰ مریم ثانی
راستی
عنوان رو توضیح میدین؟ البته اگر قراره همه بفهمنش!
پاسخ:
یک صفحه ای هست در فیسبوک با عنوان «تهران، پایتخت قلبها». وقتی دیدمش، اعتماد به نفس دوستان تهرانی برایم جالب بود!
https://www.facebook.com/ThranPaytkhtQlabha
۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۳ فاطمه نظریان
بله، اقسام هنرها را در شهرهای دیگر هم داریم اما در شهرهای دیگر این هنرها اسلامی نیستن. 
پاسخ:
فکر کنم منظورتان از هنر اسلامی، هنری است که در دوران اسلامی رخ داده باشد چون به نظرم معنای دیگری نمی تواند داشته باشد. اگر شعر را جزو هنرها بدانیم، که آن وقت بعید است رتبه اصفهان حتی تک رقمی باشد. حالا از شعر بگذریم. خوشنویسی را در نظر بگیرید که بزرگترین خطاط قرآن ایرانی احمد نیریزی است (نیریز یکی از شهرهای استان فارس است). میرعماد هم که قزوینی است. برویم سراغ قالی بافی، بسیاری از شهرهای ایران مدعی اند، از کرمان و تبریز و قم بگیرید تا کاشان. باز هم اینجا اصفهان ادعای خاصی نمی تواند داشته باشد. در موسیقی هم که هر کدام از نواحی ایران موسیقی خودش را دارد. از بلوچستان و سیستان تا کردستان و آذربایجان و خراسان. در همان معماری هم اصفهان تنها شهری نیست که می تواند ادعا داشته باشد. همین تهران عصر قاجار چندتا بنای مهم دارد. شیراز عصر زندیه هم همینطور. تازه مشهد را هم باید اضافه کرد که فقط بنای حرم امام رضا خودش به تنهایی می تواند آن را مدعی معماری کند. (حالا اینها را من دارم می گویم که بویی از هنر نبرده ام اگر یک متخصص هنر اسلامی باشد قطعاً خیلی بیشتر از اینها می تواند مثال بزند). خلاصه اینکه، شکر خدا اینقدر شهرهای مختلف با ظرفیت های هنری مختلف داریم که هرگز یک شهر نمی تواند ادعا کند که از بقیه بالاتر است.   
۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۵ فاطمه نظریان
نه! منظورم این نبود. منظورم از هنر اسلامی هنری بود که فلسفه آن مبنای اسلامی دارد.

پاسخ:
اینطوری خیلی سخت می شود چون من نمی دانم فلسفه کدام هنرها مبنای اسلامی دارد. بحث خیلی تخصصی می شود و از عهده من بیرون است.
۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۲ مریم ثانی
در مورد غلیان حس ناسیونالیستی شوخی کردم.
خواهش میکنم. بگذریم. جدا الان زمان مناسبی برای بحث نیست.

+در این وقتهای اضافه ماه مبارک برای ماهم دعا کنید.
پاسخ:
+ چشم، شما هم همه را دعا کنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی