خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

کرگدن*

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۷ ق.ظ

در گذشته مرا برادری بود که در راه خدا برادریم می‌نمود. خُردیِ دنیا در دیده‌اش وی را در چشم من بزرگ می‌داشت، و شکم بر او سلطه‌ای نداشت، پس آنچه نمی‌یافت آرزو نمی‌کرد و آنچه را می‌یافت فراوان به کار نمی‌برد. بیشتر روزهایش را خاموش می‌ماند، و اگر سخن می‌گفت گویندگان را از سخن می‌ماند و تشنگیِ پرسندگان را فرومی‌نشاند. افتاده بود و در دیده‌ها ناتوان، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان. تا نزد قاضی نمی‌رفت حجّت نمی‌آورد و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی‌کرد، تا عذرش را می‌شنود. از درد شکوه نمی‌نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود. آنچه را می‌کرد می‌گفت و بدانچه نمی‌کرد دهان نمی‌گشود. اگر با او جدال می‌کردند خاموشی می‌گزید و اگر در گفتار بر او پیروز می‌شدند، در خاموشی مغلوب نمی‌گردید. بر آنچه می‌شنود حریصتر بود تا آنچه گوید، و گاهی که او را دو کار پیش می‌آمد می‌نگریست تا کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن پوید.

بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشی گرفتن. و اگر نتوانستید، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن.

نهج‌البلاغه – حکمت ۲۸۹ – ترجمه‌ی مرحوم دکتر جعفر شهیدی

 

گفته‌اند که این جملات را امیرالمؤمنین در وصف برادرش ابوذر غفاری گفته؛ سلام خداوند بر هر دوی این بزرگان. بیاییم آدمی با این اوصاف را امروز تصور کنیم یا فرض کنیم ابوذر زنده شود و میان ما بیاید امّا او را نشناسیم. ما درباره‌ی آدمی با این مشخصات چه فکری می‌کنیم؟ فکر نمی‌کنیم که بیمار است؟ فکر نمی‌کنیم مشکلی دارد؟ دست‌کم به او مشکوک نمی‌شویم؟ معاشرت با انسانی خوش‌خنده و خوش‌سخن و خوش‌پوش و خوش‌خوراک را به معاشرت با چنین کسی ترجیح نمی‌دهیم؟ اصلاً حاضر می‌شویم با چنین کسی دوست شویم؟ - چه رسد که او را برادر بخوانیم. هیچ‌وقت خواهیم خواست که فرزندمان چنین خصوصیاتی داشته باشد؟ اگر داشته باشد نگرانش نمی‌شویم؟ فکر می‌کنید اگر چنین شخصی را پیش روان‌شناس ببرند چه می‌گوید؟ چند جلسه مشاوره لازم است تا کوتوله‌ها ابوذر را هم‌قد خودشان –نرمال- کنند؟ راستی، معیارهایمان را از کجا می‌آوریم؟ «شیعه‌ی علی»؟! دوستان، بیایید قبول کنیم خودمان را مسخره می‌کنیم!

 

* نام نمایشنامه‌ای است از اوژن یونسکو. خلاصه‌ی داستانش را –اگر خواستید- از اینجا بخوانید.

۹۴/۰۴/۱۸

نظرات  (۷)

آرزو دارم در این شب های عزیز ....ناخواسته به دست آورید،،، آنچه را که بیصدا از قلبتان گذر کرده است.
۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۵:۵۵ آبی آسمانی
سلام
نوشته شما من رو تشویق کرد این ترجمه رو حتما بخرم.
دوره، دوره وارونگی ست...
پاسخ:
سلام
«شرکت انتشارات علمی و فرهنگی» این ترجمه را چاپ کرده. تا جایی که من ترجمه‌های نهج‌البلاغه را دیده‌ام، لااقل از نظر ادبی بهترین است.
معروف‌ترین ترجمه‌ی نهج‌البلاغه ترجمه‌ی دشتی است که از چندنفر عربی‌شناس شنیده‌ام که ترجمه‌ی مغلوطی است.
نظر مردم را نمیدونم اما روانشناس فقط به این افراد به شدت درونگرا میگه 
همین و بس
غیرنرمال هم حسابشون نمیکنه که بخواد درمانشون کنه
اصولاً روانشناس مطابق با حرفهای مراجع و اینکه آیا خودش از شرایطش راضیه یا ناراضی عمل میکنه و تصمیم میگیره.
اما خب مسلماً مردم پرحرف‌ها و اجتماعی‌ترها و خوش‌پوشترها و خوش‌سروزبانها رو ترجیح میدن
پاسخ:

«روانشناس»، «فقط»، «همین و بس»، «اصولاً»، «مسلماً» ... درجه‌ی قطعیت بیشتر از حدیه که بتونم هضمش کنم! :)
ارتباطش با درون‌گرایی رو هم نفهمیدم.

بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشی گرفتن. و اگر نتوانستید، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن.

شیعه ی علی بودن چه سخت است و چه آسان.
پاسخ:
سخت بودنش که روشن است، منظورتان از آسان، اسماً شیعه بودن است؟
نه واقعا آسان است.
حتی اگر اندکی از آن خصلت ها را به دست آوریم یا به نظر من حتی اگر فقط دلمان بخواهد آنگونه باشیم که علی (ع) بود، هنوز رسما شیعه ی علی هستیم.
پاسخ:
خدا کند همین‌طور باشد. این‌طوری چه کسی شیعه‌ی علی نیست؟
فکر می‌کنید اگر چنین شخصی را پیش روان‌شناس ببرند چه می‌گوید؟ چند جلسه مشاوره لازم است تا کوتوله‌ها ابوذر را هم‌قد خودشان –نرمال- کنند؟

اینها هم خالی از قطعیت نیستا :)
کلاً میزان بدبینی تو به روانشناس‌ها در این نوشته‌ها واضحه.
باشه بعداً بحث میکنیم
پاسخ:

بدبین نیستم، واقع‌بینم! :)

باشه، بعداً صحبت می‌کنیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی