ما و امیدواری
حصر خانگی رهبران جنبش سبز—میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد—علیرغم همهی بدیها و زشتیهایش برای من از جنبهای امیدوارکننده است. این امیدواری از مشاهدهی جو سیاسی سالهای اخیر که حول و حوش مسئلهی حصر پیش آمده ناشی میشود. در پیش آمدن چنین جوی، «ثلاثهی محصوره» و هوادارانشان بیشترین سهم را داشتهاند. محصوران از این جهت اثرگذار بودهاند که تابحال مقاومت و پایداری کردهاند و زیر بار درخواست عذرخواهی و توبه از طرف توبهفرمایان—که هنوز معلوم نشده چرا خود توبه کمتر میکنند—نرفتهاند. هوادارانِ این سه نفر هم در هر مکان و زمانی و به هر بهانهای به حصر اعتراض کردهاند و آزادی رهبران سیاسیشان را خواستهاند.
رهنورد، موسوی و کروبی تنها محصوران تاریخ جمهوری اسلامی نیستند. پیش از آنها نیز، هرجا حکومت با فردی مواجه بوده که از طرفی قدرت و جرأت محاکمهاش را نداشته و از طرف دیگر میخواسته او را سر جایش بنشاند و ارتباطش را با مردم قطع کند، او را در خانهاش حصر کرده. آیتالله کاظم شریعتمداری، آیتالله حسینعلی منتظری و آیتالله احمد آذری قمی از نمونههای برجستهی محصورین در جمهوری اسلامیاند. مقاومت رهبران جنبش سبز و پافشاری هوادارانشان رویهمرفته در کشور جوی را ایجاد کرده که دیگر بهسختی میشود از حصر و ادامهی آن دفاع کرد. این موضوع باعث میشود که امیدوار باشیم، در آیندهی نزدیک و قابل پیشبینی، دیگر شاهد مجازاتهای خودسرانه در جمهوری اسلامی نباشیم.