خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

مگر مرگ*

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۴۶ ب.ظ

سال ۹۵ پر بود از خبرهای بد. بیشتر از همه، خبر مرگ آدم‌ها؛ آدم‌هایی که هرچند نه از نزدیک، ولی می‌شناختیم و بر زندگی‌مان بیش و کم اثر گذاشتند و داشتند. این مرگ و میرها که بعضی در همین روزهای آخر سال رخ داد باعث شده عده‌ای سال ۹۵ را سالی نحس بدانند. من اینجا کاری با سعد و نحس و خرافی بودن یا نبودنشان ندارم، فقط می‌خواهم بگویم اگر چیزی نحس باشد، نه سال ۹۵ که زمانه‌ی ماست.

چند ده سال پیش را اگر نگاه کنیم، آدم‌ها اغلب تعداد بسیار محدود و معدودی از آدم‌های دیگر را می‌شناختند. خانواده، همسایه، اقوام، دوستان، کسبه‌ی محل و دیگران؛ کاملاً وابسته به جغرافیا. در روزگار اطلاعات امّا گروه پرتعدادی به دایره‌ی شناخت آدم‌ها اضافه شده که اصطلاحاً به آن‌ها سلبریتی می‌گویند. خواننده‌ها، هنرپیشه‌ها، موسیقی‌کارها، سیاسیون، و حتی بعضی از اساتید حوزه و دانشگاه آدم‌های این دسته‌اند. کسانی که از نزدیک ندیده‌ایم ولی با آن‌ها خاطره داریم. تعدادشان زیاد است و هرسال تعداد زیادی از آن‌ها می‌میرند و چون عصر اطلاعات است، خبر مرگشان بلافاصله به جامعه مخابره می‌شود.

۹۵ و نه هیچ سال دیگری نحس نیست. نحسْ روزگاری است که در آن، این همه آدم را بی‌اختیار و بی‌انتخاب می‌شناسیم و روز به روز به تعدادشان افزوده می‌شود. متأسفم که بگویم ۹۶، ۹۷، ۹۸ و ... از این نظر سعد نخواهند بود و باز تعدادی از سلبریتی‌های موجود در دایره‌ی شناخت ما خواهند مرد. راه‌حل البته نه نشستن در غار و بی‌خبر ماندن از جهان است و نه آه و ناله سر کردن و نفرین کردن جهان. راستش را بخواهید اصلاً راه‌حلی وجود ندارد! تنها می‌توانیم به تماشای مرگ سلبریتی‌ها بنشینیم تا مرگ ما هم برسد.


* همه کارهای جهان را در است

مگر مرگ کان را دری دیگر است (فردوسی)

۹۵/۱۲/۲۷

نظرات  (۳)

نگاه جالبی بود...
پاسخ:
:)
۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۱۶ میثم علی زلفی
این هم از زیبایی های دنیاست.
به نظرم زنده ماندن بیشتر شگفت انگیز است تا مردن! انسان با کمترین بهانه ها استعداد مردن و نیست شدن دارد
منتهی مردم به هنگام مرگ با حالت شگفتی می گویند. اِ فلانی مرد؟؟؟؟ حال آنکه سوال درست تر این است. اِ فلانی هنوز زنده است؟؟؟
پاسخ:
ئه شما هنوز زنده‌ای؟! :))
۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۰۰ میثم علی زلفی
انشاء الله مرده ام قبل از اینکه بمیرم.


از جمادی مردم و نامی شدم     وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم      پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

حملهٔ دیگر بمیرم از بشر      تا بر آرم از ملایک پر و سر

پاسخ:
ان شاء الله. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی