خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

افاضات پیشاانتخاباتی

شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

سال ۸۸، گرماگرم انتخابات، رضا خاتمی برای سخنرانی آمده بود دانشگاه ما و حرفی زد که آن‌موقع برایم بسیار عجیب بود: «ما آمده‌ایم که قدرت را از رقیبمان پس بگیریم.» با خود فکر می‌کردم که مگر می‌شود کسی این‌قدر تشنه‌ی قدرت باشد که از بیان آن ابا نکند؟ باید به کسی رأی داد که برای خدمت به مردم آمده، نه برای کسب قدرت. آن سال من به نامزدی رأی دادم که خود را «نوکر مردم» می‌خواند. ۶ سال پس از آن، دارم به رضا خاتمی فکر می‌کنم و حرفی که آن روز در دانشگاه زد. با خود فکر می‌کنم که مگر می‌شود کسی این‌قدر با مردم صادق باشد که از بیان چنین حرفی ابا نکند؟ باید به کسی رأی داد که کمترین دروغ و تزویر را می‌شود در او سراغ گرفت.

مادرم در میان گنجینه‌ی ضرب‌المثل‌هایش این یکی را زیاد به‌کار می‌برد: «فلانی دلش خیلی می‌سوزه، فقط گریه‌اش نمی‌گیره!» من امسال می‌خواهم به آدم‌هایی که تا پای گریه کردن دلسوز من و امثال من هستند رأی ندهم. من به وکیلی نیاز ندارم که دلش برایم بسوزد؛ نوکر و خادم و کلفت و خاکسار هم نمی‌خواهم ولذا به کسانی که برای این منظور نامزد شده‌اند رأی نخواهم داد. من وکیلی می‌خواهم که دلش برای خودش بسوزد؛ کسی که برای رسیدن به فرصت و موقعیت وکالت من و امثال من همه‌ی تلاشش را می‌کند و آخرش هم منّتی بر سر من ندارد، چون برای به قدرت رسیدن خودش تلاش می‌کرده نه برای خدمت به من.

بعد از این همه سال زندگی کردن برایم روشن شده که اگر فرضاً کسی دلش برایم بسوزد و بخواهد کمکم کند، دم‌به‌ساعت این موضوع را بیان نمی‌کند. خادم واقعی هر دقیقه متذکر نمی‌شود که آقا من قصدم خدمت به شماست یا برای خدمت به شما دارم فلان کار را می‌کنم. مادر و پدر و استاد کی چنین ادبیاتی دارند؟ سیاست بازی قدرت است و بازیگران این عرصه به‌دنبال قدرتند. اگر فکر می‌کنید اعضای یک جناح خاص سیاسی شیفتگان خدمتند و نه تشنگان قدرت، حال خوبتان را خریدارم!

۹۴/۱۰/۰۵

نظرات  (۸)

سلام

بنظرم باید تو ادبیاتی که صحبت میکردن جمله شون رو بررسی بکنیم.

همه میخوان به قدرت برسن. و همه میخوان خدمت بکنن! راه خدمت کردن به قدرت رسیدنه و هدف به قدرت رسیدن خدمت کردن! من نمیتونم جز این دو تا چیزی رو متصور بشم. یعنی فرض کنم کسی بخواد خدمت بکنه اما نخواد به قدرت برسه و یا کسی بخواد به قدرت برسه که مثلا برعلیه مردم کشورش دست به اقدامات امنیتی بزنه!! نمیتونم. تقریبا هدف همون خدمتنه و راهش هم خواسته یا ناخواسته دستیابی به قدرت.

اما این شعار ها برای دو تا قشر متفاوت گفته شدن، علاوه بر اینکه یکی به راه رسیدن اشاره داره و یکی به هدف. رضا خاتمی برای قشر نخبه(حالا دعوا نکنید سر این که نخبه کیه و چیه؟!!! واژه پیدا نکردم. نخبه اینجا یعنی کسی که از مناسبات سیاست خبر داره، مثلا دانشجو. و مثلا معتقده سیاست یعنی بازی قدرت) داره صحبت میکنه. فکر کنم ما بقی حرفهاش رو هم نگاه کنیم، برای همین قشر صحبت کنه و مخاطب عوض نکنه هِی! اما اون طرف اونی که میگه قصد خدمت دارم مخاطبش عوامند.

قطعا راه های خدمت هم متفاوته. یکی معتقده دروغ راه خدمته، یکی معتقده آزادی مدنی، یکی ... . هر کسی یه جوری.

و با شعار هم که نمیشه صلاحیت یا عدم صلاحیت کسی رو با خبر شد.


پس بنظرم باید به کسی رای داد که تفکر و عملکرد کلی اش اون چیزی باشه که ما فکر میکنیم چیز درستیه. شما معتقدید کسی که با قشر نخبه داره صحبت میکنه آدم با صلاحیتیه، پس رایتون میشه همون. و دیگری چیز دیگه
پاسخ:

سلام

واقعاً همه می‌خوان خدمت کنند؟! یعنی این چندهزار نفری که برای انتخابات مجلسین نام‌نویسی کرده‌اند همگی قصد خدمت به خلق‌الله دارند؟! شما می‌دونید مظنّه‌ی حال خوب الآن چنده؟ شاید معامله‌مون جوش خورد! :))

من با شما خیلی مخالفم. اوّلاً کسانی که قصد خدمت داشته باشند، تنها راهش که ورود به سیاست و قدرت نیست. هزار جای دیگر است که می‌شود خیلی مؤثرتر به مردم خدمت کرد. بله، یک زمانی، در یک برهه‌ی خاص، مثلاً اوایل انقلاب، بعضی مسئولیت‌ها خیلی مخاطره‌آمیز بود، مثلاً در لیست ترور مجاهدین خلق بود. آن موقع بعضی از آدم‌هایی که قصد خدمت داشتند برای اینکه کار روی زمین نماند می‌رفتند پست و مقام قبول می‌کردند. الآن که ماشاءالله برای هر کاری هزار نفر نیم‌خیز، با چشمان بُراق نشسته‌اند. کسی که قصد خدمت داشته باشد می‌رود جایی که کار روی زمین مانده. ثانیاً همه‌ی کسانی که وارد قدرت می‌شوند که قصدشان خدمت نیست. اگر واقعاً اینطور بود که مملکت ما باید الآن گلستان شده باشد با این همه حاکمان خدوم! به‌نظرم خوش‌بینی بسیار افراطی و غمض‌العین معجزه‌آسایی لازم است که بگوییم هدف همه‌ی حاکمان ما خدمت به مردم است. تازه به فرض هم که اینطور باشد، خدمت کردن که به شعار نیست. اتفاقاً حرف من این است که اگر دیدید کسی می‌گوید من نوکر شما هستم باید به این فرد بیشتر مشکوک بود. کسی که خادم واقعی باشد خدمتش را می‌کند و می‌رود پی کارش. چه کار دارد که هر دقیقه شعار دهد؟ ولی کسی که زیاد چاکرم و نوکرم می‌کند احتمالش زیاد است که می‌خواهد کلاه از سر ما بردارد.

«ءاخر ما یخرج من رئوس الصدیقین حب الرئاسه» را جدی بگیرید. این تازه وضعیت صدیقین است، آدم‌های عادی که وضعشان روشن است. وقتی سروکار ما با آدم غیرمعصوم است، راه درست این است که احتمال شهوت قدرت را بسیار زیاد بدانیم و با این احتمال تصمیم‌گیری کنیم. وگرنه موقع انتخابات که می‌شود، حاکمان ما همگی «خادم ملّت» می‌شوند، مگر آنهایی که نیازی به رأی من و شما ندارند و ریاستشان مادام‌العمر است.

۰۶ دی ۹۴ ، ۱۱:۵۲ مورد خاص
کامنت بالا یکی از جالب‌ترین جوک‌هایی بود که تا حالا شنیده بودم. سفسطه جالبی بود.
پاسخ:

سلام

اگر مخالف هستید می‌تونید نظرشونو نقد کنید. جوک گفتن به نظر جدی دیگران کار جالبی نیست.

۰۶ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۴ مورد خاص
بله. خودم متوجه شدم.
منتها دیگه کاری از دستم برنمی‌اومد چون کامنت رو گذاشته بودم.
پاسخ:
اینم یکی از موهبت های شبکه های اجتماعیه که وبلاگ نداره. :)
راستش من قید خاصی برای خدمت قائل نشدم. میتونه این خدمت، خدمت به یه حزب باشه، به یه گروه باشه. تو بازی قدرت اصل بر همینه دیگه. مگه نه؟ میان سر کار که منافع یک گروه تامین بشه. اگه این خدمت به گروه نیست، پس چی حساب میشه؟! 

و در کنار خدمت حب ریاست و ... تامین میشه. خدمت که با حب ریاست خیلی منافاتی نداره. داره؟! شاید مواردی تعارض پیدا کنن اما الزاما همیشه که اینطور نیست. میشه برای حب ریاست، خدمت کرد! نمیشه؟!! پس اینطوری میشه که یکی میخواد در ردای ریاست جمهوری ظاهر بشه مثلا، چون خدمت بهتری میتونه انجام بده، حب ریاستش رو هم بهتر میتونه ارضا کنه!

این جار زدن خدمت هم بازیِ قدرته! چطور باید خودش رو به مردم بقبولونه؟!! باید بگه میخوام خدمت کنم، یا خدمت کردم. چیز زیاد عجیبی نیست بنظرم.


باز بنظرم تمام این حرفها جای بازی دارن! میشه ازشون سوءاستفاده و استفاده کرد!


بیشتر بنظرم این حرفها جای تکیه برای رای دادن نداره. چون زیاد گرهی رو باز نمیکنه
پاسخ:

اگه این‌طوری بخوایم نگاه کنیم که خب هر کسی در خدمت منافع خودشه و داره به خودش خدمت می‌کنه. اون چیزی که من از خدمت منظورم بود خدمت به مردم بود. البته همون‌طوری که شما هم گفتین ممکنه یه نفر علّت غایی نامزد شدنش رسیدن به قدرت باشه، ولی وقتی به قدرت رسید خدماتی هم به مردم انجام بده. این که اشکالی نداره. حرف من این بود که چنین کسی دیگه حق نداره موقع انتخابات یا بعدش بگه مردم من برای خدمت به شما اومدم. این حرف دروغه. اگه بخواد صادق باشه باید بگه من برای کسب قدرت اومدم ولی ای مردم! وقتی من در قدرت باشم خدمات بیشتر و بهتری رو می‌تونم به شما بدم. خیلی فرقه بین کسی که قصدش خدمت کردن به مردمه، با کسی که قصدش کسب قدرته ولی با قدرتش به مردم هم خدمت می‌کنه.

بله، من هم قبول دارم که جار زدنِ خدمت بازی قدرته. ولی بازی قدرت هم قاعده‌ای داره. هرکسی مجاز نیست هرکاری رو انجام بده. ازجمله دروغ گفتن مجاز نیست. خیلی از کسانی که می‌گن ما قصدمون از نامزدی خدمت به مردمه، دارن دروغ می‌گن و باید مراقبشون بود.

۰۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۵ مورد خاص
آقا یا خانم الف:

ازتون عذرخواهی کنم.
امیدوارم ناراحتتون نکرده باشم.

نه موردی نیست
خواهش میکنم
۱۴ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۷ میثم علی زلفی
سلام
کسی که برای خدمت می آید می توان از او مطالبه ی آن چه که گفته است را داشت. و اگر جواب نداد حقی از ما به گردن اوست. اما
کسی که برای گرفتن قدرت می آید. وقتی به قدرت رسید شما حقی به گردن او ندارید و حق اعتراض هم ندارید. چرا که شما فقط وسیله ای بودید برای رسیدن او به قدرت. نه بیشتر و نمی توانید بگویید من تو را به قدرت رساندم. او قدرت را می خواست تا هر کاری دوست داشت انجام دهد. و حالا هر کاری می خواهد می کند.
راستگویی مزورانه و  مزدورانه هیچ وقت نمی تواند جای راستگویی صادقانه ای که در مقام عمل گرفتار اشکال می شود را بگیرد.
این همان مغالطه ای است که کردید.
پاسخ:
سلام
نه، اینطور نیست. کسی که برای کسب قدرت تلاش کرده، تلاش کرده تا به موقعیت نمایندگی مردم برسد. بنابراین حق انتقاد و اعتراض و خلع برای مردم محفوظ است چون او وکیل مردم است و موکل می تواند وکیلش را کنار بگذارد.
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۰۳ میثم علی زلفی
موکل زمانی می تواند وکیلش را کنار بزند که خلاف انچه گفه عمل کند. وقتی شخصی از اول گفته است برای قدرت تلاش می کند و شما با این مبنا به او رای دادید نمی توانید به خاطر توجه به قدرت مورد نظرش و بی توجهی به مبانی و خواسته های شما او را مواخذه و یا کنار بزنید. چرا که این شرط ضمن رایی است که شما پذیرفته اید
پاسخ:

در امور معمولی که موکل هرموقع خواست می‌تواند به هر دلیلی وکیلش را عزل کند. در مورد مسائل حاکمیتی مثل رئیس‌جمهور و مجلس هم اگر موکل از کار وکیلش ناراضی بود، دفعه‌ی بعد به او رأی نمی‌دهد و او را انتخاب نمی‌کند. اینطور نیست که چون پای قدرت به میان باز شده وکیل بتواند هر کاری بکند و موکل اختیاری نداشته باشد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی