نه از این پستها که میخوانید
دوست دارم بعد از مدتها یک پست خوب برای این وبلاگ بنویسم. از آن پستهایی که قبل از نوشتنش کلی فکر کنم و برای نوشتنش کلی وسواس بهخرج دهم. از آن پستهایی که چند بار از رویش بخوانم و غلطگیری کنم و بار آخری که میخوانم به این نتیجه برسم که چیز مزخرفی نوشتهام. بین پاک کردن و پاک نکردنش مردد بمانم. یک دور دیگر چند خطش را بخوانم، مطمئن شوم و پاکش کنم؛ از آن پستهایی که بنویسم و نگذارم.
از آن پستهایی که کار خودشان را میکنند: بعد از نوشتنش آرام میشوی، انگار با خودت آشتی کرده باشی؛ میتوانی راحت بخوابی. اینجور پستها را باید شبها نوشت، نمیدانم ولی چرا تازگی، شبها نمیتوانم چیزی بنویسم. بهگمانم بهخاطر خوابآلودگی باشد: شبها خوابم میآید ولی نمیخواهم بخوابم. صبحها هم که نمیتوانم بنویسم: صبحها خوابم نمیبرد ولی میخواهم بخوابم. یک چیزی باید باشد که نیست، یا یک چیزی هست که نباید باشد. نمیدانم، هرچه هست، یا هرچه نیست، یا هرچه باید باشد، یا هرچه نباید باشد، چیزی باعث میشود نتوانم بعد از مدتها یک پست خوب برای این وبلاگ بنویسم که چند دور از رویش بخوانم و سرآخر پاکش کنم. خواستم بگویم فعلاً انتظار پست خوب از «خیالِ دست» نداشته باشید؛ متأسفانه هرچه مینویسم را دارم میگذارم روی وبلاگ.
پس ما ترجیح میدهیم اصلا "پست خوب" ننویسید! :)
باتشکر
یک خراب کننده "پست های خوب"