خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیالِ دست

نوشته‌های مهدی ابراهیم‌پور

خیال دست. آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از شانه های آنکه بکنار اوست نیز پوشیده شود آنگاه شخص کنار نشسته دستهای خود را بر پشت برد و نگهدارد و آن شخص عقبی دستهای خود را بعوض دستهای کنار نشسته برآرد و این پیشی شروع بحرف زدن یا گفتن کند و آن عقبی بدستهای خود که بیرون آید حرکات او را مطابق حرف زدن او بعمل آورد از قبیل دست حرکت دادن و دست بر سبال و صورت کشیدن و گرفتن نی قلیان بر دست و به دهن گذاشتن همه حرکات از دستهای آن عقبی بجهت این یکی که در کنار اوست بعمل آیند و بر ناظران و مجلسیان چنین مفهوم می گردد که این دستهای خود شخصند که بحرکات ارادی حرکت کنند. (از لغت نامه ٔ محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
لغت‌نامه دهخدا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
اینجا هم هستم

قاضی متهم است

دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ب.ظ

نمی‌توانم به دستگاه قضایی کشوری اعتماد کنم، مگر اینکه از آن رفتارهایی در راستای حمایت از مستضعفانِ آن جامعه و علیه مستکبران (به‌خصوص هیئت حاکمه‌ی) آن جامعه ببینم. به‌نظرم می‌رسد که دیدن چنین رفتارهایی شرط لازم برای اعتماد کردن به چنان دستگاهی است.

روشن است که اگر چنین رفتارهایی مشاهده نشود، لزوماً به دستگاه قضایی بی‌اعتماد نمی‌شوم. احساس می‌کنم تا زمانی که رفتارهایی در جهت عکس از آن دستگاه قضایی مشاهده نشود، می‌توانم جایی میان اعتماد و بی‌اعتمادی بایستم و موضع‌گیری نکنم.

با این همه، اگر دستگاه قضایی در موارد جنجال‌برانگیزْ اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارد و در قبال افکار عمومی کشورش احساس مسئولیت نکند، نمی‌تواند از مردم انتظار حمایت یا بی‌موضعی داشته باشد. وقتی دستگاه قضایی کشوری از انجام یکی از بدیهی‌ترین وظایفش طفره می‌رود و درعوض درباره‌ی امور نامربوطی همچون وضعیت اقتصادی کشور، سیاست‌های خارجی دولت، یا وضعیت حقوق بشر در غرب ژاژ می‌خاید، چطور می‌شود به چنین دستگاهی حسن ظن داشت، یا حتی سوء ظن نداشت؟

۹۵/۱۱/۱۸

نظرات  (۱۶)

دستگاه قضا هم بدبخت میبینه چه کلاهایی داره سر ملت میره دخالت میکنه بلکه شاید تلنگری و...
اما در رابطه با روشنگری موارد حساس درسته حرفتون. درباره حقوق بشر غرب هم چون یه بخشی از انجام و عملیاتی کردن جزای جرایم به دستگاه قضا مربوطه و حکمایی ک میده و غرب هم خیلی داره اراجیف میگه توی این زمینه درمورد ایران، بنظرم حرف زدنش اشکال نداشته باشه، البته اگه جوابی به اون اراجیف از طرف مسولین ذیربط داده نشه بر یاوه گویی غرب
کلا یه کم پیچیده است تو ایران خیلی چیزا
پاسخ:
وظیفه‌ی قوه‌ی قضائیه اینه که درباره‌ی وضعیت حقوق بشر در کشور موضع‌گیری شفاف، جزئی و موردی کنه (که نمی‌کنه) ولی هیچ وظیفه‌ای درباره‌ی اظهارنظر درباره‌ی وضعیت حقوق بشر در دیگر کشورها نداره؛ چه مقامات مسئول جواب بدن، چه ندن (که در این مورد راه به راه اظهار نظر می‌کنه).
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۰۸ میثم علی زلفی
فی الجمله موافقم
یک سوال: ژاژ خائیدن چیست؟؟؟ یا به عبارت بهتر به چه وویگولنزژ
پاسخ:
ژاژ . گیاهی است سفید و خاردار و سخت بدمزه که اشتر چندانکه بخاید به حلق فروبردن نتواند. (از لغت‌نامه دهخدا)
خاییدن هم که یعنی جویدن.
ژاژخاییدن کنایه از کار بیهوده و بی‌فایده کردن یا حرف مفت زدن است.

در کشورهای دیگه مردم وقتی نسبت به چیزی شاکی هستن راه پیمایی می کنن یا از طرق دیگه نظرشون و اعلام می کنن. مساله اینه که ماها یه جورهایی آدم های ترسویی هستیم.

چند روز پیش یه مصاحبه از زیباکلام می دیدم- اولین بار بود که مصاحبه ای ازش می دیدم؛ بیشتر اسمش و شنیده بودم- یه سری حرف هاش عقایدش بود که به خودش مرتبط بود ولی یه سری حرف هاش هم بد نبود؛ تا حدودی منصفانه بود. مثلا می گفت که تو جامعه ما مثل حضور غیاب دوران مدرسه ست. با این تفاوت که اون موقع می گفتن فلانی: حاضر فلانی: غایب الان می گن فلانی: خادم فلانی: خائن. :)) به نظرم یه جورایی درست می گفت.
"برچسب زنی" و غربالگری و... _ همه شون اشکالات شخصیتیه ها! :)) جزو تحریف های شناختی ین _ تو جامعه ما زیاده.
مساله اصلی که می خوام مطرح کنم موافقت یا مخالفت با نظراتش نیست مساله اینه که زیر پست مصاحبه یه سری کامنت گذاشته بودن که "مباحثه نبود"؛ "تبادل نظر" هم نبود و می دونید تکرار یک سری القاب یا همون "برچسب زنی بود" و یه سری جملاتی که اصلا ربطی به بحث مطرح شده نداشت. این جور گارد دفاعی گرفتن و فورا حمله کردن از ترس درونی حاصل می شه.
یعنی آدم ها از شنیدن چیزی خلاف اون چه بهشون قبلا گفتن اِبا دارن. ترجیح می دن راجع بهش فکر نکنن- که حالا اصلا تهش هم به این نتیجه برسن مخالفن حتی-  ترجیح می دن به یه سری قالب های آماده از پیش تعیین شده مراجعه کنن. تو یه کتاب روانشناسی می خوندم که برچسب زنی از تعمیم دهی هم مخرب تره.
 داشتم فکر می کردم آدم هایی که حتی در اندیشه انقدر -شاید حتی خودشون هم متوجه نباشن- محافظه کار و محتاط هستن چطور می تونن تو عمل چیزی غیر از این باشن؟
و ماها هم البته جدای این جامعه نیستیم متاسفانه. ما رو با ترس بزرگ کردن. شاید نوعش در هر کدوم فرق کنه اما... در هر حال.
منظورم شخص خاصی نیست یعنی منشا ش  رو تجزیه تحلیل نمی کنم. فقط می خوام بگم. و خب فطعا باید تغییرش داد. نه لزوما مرتبط به اعتراض! :))))
برای خودمون. و در بعد شخصی.


از پست طولانی تر شد. :|
ببخشید. :|
اینجا چرا شکلک نداره؟ اهل قلم شکلک در نمی یارن یعنی؟ :/


پاسخ:
تشکر. خیلی هم طولانی نبود. به طور کلی با شما موافقم.

همین تنگناها باعث میشه آدم با امکانات کم شکلکشو در بیاره! :) مثل این!
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۰۱ میثم علی زلفی
زیبا کلام؟؟؟؟ نظرداده :)))))))
شوخی ترین جنایت دانشگاه
از خدا طلب صبر در جهت تحمل ایشان را خواستارم.

چند روزه پیش مناظرش با استاد زرشناس رو می دیدم نمی دونستم بخندم یا گریه کنم. واقعا لحظات سختی بود. خود درگیری مزمن پیدا کرده بودم از شدت عمق استدلال ها و روشمندی مناظره
پاسخ:
این بخشی که نهی کرده از نگاه سیاه و سفید و خادم و خائن مشکلی داره؟ من هم فکر می‌کنم این‌طور نگاه کردن به آدم‌ها یکی از مشکلات جامعه‌ی ما هست.
۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۸ میثم علی زلفی
ما بر اساس قالب ها صحبت می کنیم. ممکن است بگوئید این قالب درست نیست. مثلا می گوئیم دزد چنین مختصاتی دارد. حالا اگر کسی چنین مختصاتی را داشت بگوئیم صدیق و شهید است؟؟؟؟
بله ممکن است در تطبیق اشتباه کرده باشیم یا اینکه شما بگوئید فلان مختصات را در مورد دزد قبول ندارم اما اینکه به کل بگوئی هیچ چیز مختصات ندارد کدام عاقلی می پذیرد.
آقای زیبا کلام هم دارد فضاب اباحه گری را دامن می زند می خواهد بگوید خائن و خادم نداریم چه آنکه آدم می کشد کار درستی می کند و چه آنکه فقرا را نجات می دهد. همه  خوبند.
ریشه فکر باطل ایشان لیبرالیسم و مکتب تشکیک است که خودش ریشه ی حرفش را می زند.

بله ما هم قبول داریم هر کسی صلاحیت قضاوت درباره ی دیگران را ندارد و قضاوت های مردم را محکوم می کنیم اما نه بخاطر اینکه خائن و خادم نداریم و چنین تفکیکی غلط است بلکه بخاطر اینکه صلاحیت چنین کاری را ندارند.
پاسخ:
منکر وجود قالب‌ها نیستم ولی می‌گویم معمولاً نمی‌شود به سادگی انسان‌ها را درون قالب‌ها جا داد. همین الان را نگاه کنید. نمی‌شود حاکمان کنونی را به سادگی خائن یا خادم نامید. آدم‌ها اکثراً خاکستری‌اند. هم خدماتی دارند و هم اشتباهات و خطاهایی. نگاه سفید و سیاه داشتن به اشخاص مانع از قضاوت درست می‌شود.

البته که آقای زیباکلام لیبرال است ولی این حرفش ربط چندانی به لیبرالیسم ندارد. مکتب تشکیک هم نمی‌دانم که چیست.
۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۰۲ میثم علی زلفی
بله حرفتان درست است آدم ها اکثرا خاکستری اند چون آدم ها کمتر بر اساس ایده ها و عقایدشان حرکت می کنند. اما مسئولین رد بالای یک کشور به هیچ عنوان نمی توانند باری به هر جهت و بدون ایده و عقیده حرفی بزنند و کاری بکنند. چون آنها اگرچه جزء آدم ها هستند اما جزء‌ اکثریت نیستند. به همین دلیل به آنها خواص می گویند.

البته باز تاکید می کنم منکر تشخیص غلط یک مسئول نمی شویم یعنی ممکن است در زمان حرکت در قالب دشمن حرکت کرده باشد اگرچه حقیقتا قصدش خیرخواهی بوده اما این خطا اگر مداوم و پی در پی باشد دیگر چنین چیزی نمی توان گفت.

مثل آقای زیبا کلام و امثالهم که با لیبرالیسم زندگی می کند نفس می کشد و به آن عشق می ورزد. این می شود که می آید از برجام آمریکای لیبرال دفاع کند در حالی که حتی یک خط از آن را هم نخوانده است (کلیپ آن در آپارات هست)
و البته با این حال ما به آقای زیبا کلام خائن اصطلاحی نمی گوئیم. چون قالب خیانت اصطلاحی چهارچوبه ای دارد
پاسخ:
فرق من و شما این است که من دارم از هست‌ها حرف می‌زنم و شما از بایدها. من می‌گویم حاکمان مثل بقیه‌ی آدم‌ها خاکستری هستند ولی شما می‌گویید مسئولین نباید بدون ایده و عقیده حرف بزنند.
الان به نظر شما آقای احمدی‌نژاد خادم بود یا خائن؟ آقای هاشمی رفسنجانی چه؟ ... هرکدام از آنها کارهای خوبی کرده‌اند، کارهای بدی هم کرده‌اند. نه خادم مطلقند و نه خائن مطلق.
۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۰۳ میثم علی زلفی
اگر منظورتان مطلق زمانی است بله این دو نفر در مطلق زمان نه خائن بودند نه خادم بلکه هم خادم بودند هم خائن
اما اگر با همان قالب ها صحبت کنیم. آقای احمدی نژاد تا زمانی که در مسیر انقلاب حرکت می کرد خادم بود و زمانی که در خط فکری اصلاح طلب ها و لیبرال ها افتاد از خدمت افتاد اگرچه متهم کردن او به خیانت سخت است.
و آقای هاشمی در مرحله انقلاب اسلامی و نظام سازی اسلامی خادم بود ولی در زمان دولت سازی بخاطر ضربات زیادی که به اصول اساسی انقلاب مثل ساده زیستی ، استکبار ستیزی ، کمک به محرومان و ... زده است قطعا خائن به نظام بوده است (دقت شود خائن به نظام نه اسلام  (ما فرض می کنیم بر اساس مبانی شاذ اسلامی تصمیم گرفته))

با این حساب ما هم ناظر به هست ها صحبت کردیم منتهی ملاک هست ها را گفتم. یعنی یکی از ملاک های هست ها همین باید هاست.
مثلا التزام عملی به نظام و ولایت فقیه یکی از باید هاست--» نتیجه این باید خائن بودن یا هستن برخی مسئولین است.
پاسخ:
راستش من که گیج شدم. حرف من خیلی ساده است، نمی‌فهمم شما دقیقاً با کجایش مخالفید. حرف این است که نه حاکمان امام حسین هستند نه یزید. همین.
۲۴ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۴ میثم علی زلفی
بنده از شما تعجب می کنم.
امام حسین بودن یا یزید نبودن یک چیز خارجی نیست. وقتی می گوئیم فلانی یزیدی است یعنی یزید است؟؟؟؟؟ یا منظور این است که رفتار یزیدی دارد؟ یا وقتی می گوئیم فلانی حسینی است یعنی رفتار حسینی دارد؟
خیانت و خدمت هم همینطور است بعضی رفتارها خیانت اند و بعضی رفتارها خدمت.
بنابر این می توان به کسی از جنبه ای خادم گفت و از جنبه ی دیگری خائن و این ربطی ندارد که مسئولین امام حسین باشند یا یزید.
اینکه به یک مسئولی بگویند مثلا تو در برجام خیانت کردی ربطی ندارد به این که تو خدمت نکرده ای. یا اگر بگویند تو خائن به ولایت هستی منافاتی ندارد که دو تا کارخانه هم ساخته باشد.
بنابر این، این حرف که مشخص کردن خدمت ها و خیانت ها نگاهی سیاه و سفید است حرف چرتی است که اقای زیبا کلام زده

البته همنطور که اول هم گفتم طبق مبنای فکری زیباکلام یعنی لیبرالیسم و تفکر اباحه گری، اصلا خوب و بدی نداریم و اصلا خادم و خائنی نداریم از آن بالاتر سیاه و سفیدی نداریم. اینکه می گوئی خائن بخاطر فکر توست و اندیشه تو و الا که حقی نداریم و حقیقتی نیست تا خائن و خادمی باشد. ریشه ی این حرف شک گرایی و نیست انگاری حق است. نیست انگاری که در دلش حق بودن خودش را ثابت می کند.
پاسخ:
خودتون که دارین می‌گین رفتار، بعد چطور از رفتار بد یک نفر نتیجه می‌گیرید که اون آدم ۱۰۰٪ بده؟ بحث آقای زیباکلام درباره‌ی مطلق دیدن آدم‌ها و نگاه صفر و صدی داشتن بهشونه. می‌گه کسی ۱۰۰٪ خادم نیست، ۱۰۰٪ خائن هم نیست. آدمی مثل رضا شاه کارهای بدی کرده، کارهای خوبی هم کرده. ولی وقتی می‌گیم رضا شاه خائن، دیگه کارهای خوبش دیده نمی‌شه. اگه می‌خوایم منصفانه نگاه کنیم، باید همه‌ی کارها و رفتارها رو با هم ببینیم. 
سلام عذر میخوام دخالت میکنم اما در بحث رضا شاه باید برایند کلی رو دید، نهایت کارش خدمت بود یا خیانت به مملکت. با نگاه شما بخوایم نگاه کنیم اصلا باید گفت همه چی نسبی هست، نه خوب داریم نه بد. و اگر بخواهیم نسبی نگاه کنیم به همون پوچ گرایی میرسیم.در بحث کلام به ما میگفتن مطلق یه رفتار نه خوبه نه بد، مثلا قتل نه خوبه نه بد اما وقتی با یک ملاک و معیاری سنجیده میشه خوب و بد رفتار مشخص میشه.حالا در رابطه ب هر فری هم همینطوره، نهایتش باید برایند کلی رفتارهاش رو سنجید و با این حساب من نمیتونم بگم رضا شاه خادم این مردم بود، یاد پدرم افتادم هر وقت میریم چاده چالوس میگه این جاده رو شاه کشیده :). یا یاد چند هفته قبل که فرح پهلوی رو در سن نود و خرده ای داشت ماهواره نشون میداد و داشت از خدماتی واسه مملکت کرده و پرگرشگاها و ...داد سخن میراند که ما فلان کردیم و بسیار کردیم، و نظام فعلی ایران داره خیانت میکنه به مردم :) خانواده ما هم نشسته بودن تصدیق میکردن، اینطرفم ما بودیم و لبخندی بر لب و حرصی که میخوردیم :). مثلا فلان کس در صدر اسلام پا رکاب پیامبر و علی شمشیر زده آخرش میاد علی و بچه هاشو شهید میکنه این فرد قطعا خیانت کرده نه خدمت
پاسخ:
سلام. حرف آقای زیباکلام اینه که این نگاه شما غلطه. شما میگین نه، درسته نگاه خوش غلطه. کاریش نمیشه کرد، اختلاف نگاهه.
۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۷ میثم علی زلفی
1- همانطور که قبلا گفتم اصلا طبق مبنای آقای زیبا کلام، ایشون اجازه نداره اصلا بگه خائن و خادمی وجود داره چه 1% چه 100% چون حقی وجود نداره و ملاکی برای تصدیق و تایید نداریم. هرکس هرکار می کند درست است چه وطن بفروشد چه وطن را بسازد.
2- ظاهرا آقای زیبا کلام نمی دونه کلمات به معنای لحاظ شدشون حمل می شن. وقتی می گن فلانی خائنه منظورشون این نیست که میز رو تمیز کرد یا نانوایی ساخت و ... منظورشون وطن فروشی یا خیانت مالی یا جنسی و مثل این هاست. ایشون درکش حتی از فهم عرف هم پائین تره! انسان ها عرفا بین خیانت و خدمت یک رابطه ی تضاد می بینند. نمی شود کسی خائنبه شما باشد ولی به شما خدمت کرده باشد مگر این خدمات شانسی بوده و یا در جهت همان خیانتش بوده است. درک چنین مسئله ای سخت است؟؟
3- می توانیم بگوئیم فلانی 100% خائن است و یا 100% خادم است ولو امام حسین یا یزید نباشد.
برای اینکه کسی خائن نباشد فقط کافی است آنچه که به آن خیانت گفته می شود انجام ندهد ولی لازم نیست که مثلا گناه دیگری که ربطی به خیانت ندارد انجام نداده باشد. خیلی ها هستند هزار کثافت کاری می کنند ولی وقتی پای حیانت به کشور یا ناموس و ... پیش می آید پا پس می کشند چنین افرادی 100% خائن نیستند یعنی هیچ رفتار خائنانه ای نکرده اند اگرچه هزارگناه دیگری مرتکب شده باشند.
پاسخ:
آقا بی‌خیال این بحث بشیم. به جایی نمی‌رسه.
حرفی که در یکی از کامنت ها بیان کردن اتفاقا همون حرف زیبا کلامه؛ دقیقا مفهوم همین حرف: " می توان به کسی از جنبه ای خادم گفت و از جنبه ی دیگری خائن"

با این تفاوت که زیباکلام متوجه بوده داره چی می گه ولی ایشون احتمالا یا متوجه موضوعی که خودشون دارن بیان می کنن نیستن یا جمله ای که من نقل کردم رو درست نخوندن.

من نه اون قدر زیباکلام رو می شناسم نه دلیلی می بینم برم بشناسم یا منتظر بمونم یکی دیگه بهم بگه زیباکلام چی می خواد بگه! اون جوری که در جامعه ما باب شده. آدم ها بدون این که فیلمی رو ببینن یا بدونن چیه می رن علیه ش تحصن می کنن! البته این حرفم کلی تره. همین جوری یادم افتاد.
همون حرفی رو که اون لحظه از کسی می شنوم تحلیل می کنم و یا توجه به عقل و منطق و تجربیاتم یا متوجهش می شم و باهاش موافق یا مخالفم یا این که زمانی که خودم اندیشیدم و به نتیجه نرسیدم اون موقع می رم از کسی می پرسم. باور کنید آقای ابراهیم پور همین جمله رو از طرف یکی دیگه نقل کنید همه می گن به به. درسته. همون اسلامی که خیلی ها مدعیش هستن امام پنجمش می گه: نگاه نکنید چه کسی داره حرف می زنه ببینید داره چی می گه.

اسلامی که این آیه کتابشه: "و عباد الرحمن الّذین یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما"
"
و الّذین لا یشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراما"

حالا خوبه اون آدم داشته بحث می کرد والا تو اون چیزی که من شنیدم حرف لغو یا خیلی فارغ از اصول ادبیات بحث نزدن.

چطور ممکنه آدم یه بحثی رو نشنیده درباره کلش اظهار نظر کنه. من که گوش دادم با یه بخش هایی از حرف هاش موافق بودم با یه بخش هایی ش مخالف. همین. چیزی که اتفاقا برای من جالب بود این بود که هر کسی هست با هر عقیده ای که داره "صادقه". خیلی راحت می گه بله من این نگاه بدبینانه رو دارم. خودشم می خنده. و به حرف طرف مقابلش "گوش می کرد" و حتی یه جاهایی می پذیرفت می گفت بله شما درست می گید.

از این گذشته کسی اومد اینجا راجع به خود شخصیت زیباکلام چیزی گفت یا عقایدش؟ آقای ابراهیم پور غیر از اینه که من فقط سخنی از ایشون نقل کردم و بعد گارد گرفتن افراد جامعه و ترس درونی آدم ها رو مطرح کردم که موضوع اصلی صحبتم بود؟ خیلی دلم می خواست همین ها رو هم نگم اما تعجب می کنم. شما هم هیچی نمی گید. و یادمه یه زمانی گفته بودم ترجیح می دم طرف بحثم رو انتخاب کنم دلیلش اینه_بی این که بخوام به کسی بی احترامی یا جسارت کنم_دلیلش اینه:  چون برام اهمیت داره حرف هایی که می زنم شنیده و در موردشون اندیشه بشه و بر اساس مسائلی که مطرح می شه بحث پیش بره. البته هر کسی یه نظری داره اونم محترم. اما نتونستم همین قدر رو نگم.
ببخشید.

پاسخ:
من که گفتم به طور کلی باهاتون موافقم. اون حرف زیباکلام رو قبلاً هم ازش شنیده بودم و به نظرم درست میاد. تلاش کردم توی جوابام به کامنت‌ها ازش دفاع کنم. به هر حال دیگران هم درست یا غلط نظراتی دارند و حق بیان کردنشو دارند. دلیلی نه برای ناراحتی نه برای عذرخواهی وجود نداره.
ممنون از نظرتون. :)
بله من البته ایشون رو قبول ندارم :) اوشونم میتونه مارو قبول نداشته باشه.اما خب من سعی میکنم تا جایی که در توانم هست نگاهم اسلامی باشه، یا حداقل دین مدار
پاسخ:
خیلی هم خوب. :)
مورد خاص:
منم معتقدم باید کل حرف های یه نفر رو شنید بعد در موردش بح*ث یا قضاوت کرد. همین الان بنده میتونم حرفای فردی که قبولش دارم مثل آقای خامنه ای رو تقطیع کنم و تحویل شما بدم و شما کاملا خلاف اونچه منظور ایشون بوده برداشت کنید و برعکسشم هست
البته اینجا حرفای زیبا کلام تقطیع شده و البته تر جریان فکری ایشون کاملا واضحه
من بنا به شرایط خانوادگیم گاهی صحبت های بی بی سی رو میشنفم و بنظرم میاد خیلی جاهاش هم راست میگه اما اون وسط دروغ های شاخ داری هم میپرونه و شاید تعداد دروغ هاش کمتر از راست هاش باشه اما به هرصورت نظر شخصی من اینه که بی بی سی بنگاه دروغ پراکنیه و حتی راست هاش رو هم نمیتونم بپذیرم حتی اگه خیلی راست باشه و این ربطی به این نداره که من دگم اندیشم، به این ربط داره که جریان فکری پشت بی بی سی رو میشناسم
امیدوارم تونسته باشم منظور رو رسونده باشم
:)
۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۶ میثم علی زلفی
لازم نیست آدم کل صحبت این آقا رو شنیده باشه چون این آقا هرجا صحبتی کرده فقط یک سری حرف زده ، 10 ساعت مناظره از ایشون ببینی تمام حرفهاش رو حفظ می شیی.

بهتر است به حای اشکال به بنده که دارم از حیثیت دانشگاه بخاطر وجود امثال این آقا دفاع می کنم (برعکس برادر ایشون) به اشکال بنده که بر اساس مبنای فکری است توجه می کردید:
بنده گفتم آقای زیبا کلام بر اساس مبانی فکریشون چنین حرفی رو نمی تونن بزنن. و این حرف بر اساس مبانی فکری ایشون باطل و ناصحیحه!! فکر کنم حرفم خیلی واضحه

(در ذیل همین کامنت هم از برادر ابراهیم پور تشکر می کنم.)
پاسخ:
من هم از شما تشکر می‌کنم. :)
شما هر زمانی مبنایی برای فکر خودتون مشخص کردین که خودتون حرف خودتون رو نقض نکنید و متوجه بشید "خودتون دارید چی می گید" بعد دیگران رو زیر سوال ببرید. ضمن این که من "اصلا و ابدا پاسخ شما رو مرتبط نمی بینم". به فرض این که اصول فکری کسی رو بشناسید باز هم دلیل نمی شه در مورد مضاحبه ای که نشنیدید نظر بدید. این حق رو بر مبنای نه علم و نه هیچ دینی ندارید.
شما پاسخ هیچ کدوم از صحبت های من رو ندادید.
بهتره خودتون رو به چالش بکشید.
و هر وقت جسارت این رو داشتید که خودتون باشید نه این که "با اسم مستعار بیایید به اسمی که شخص دیگه ای باهاش کامنت می ذاره توهین کنید یا طعنه بندازید" ادعای مسائل دیگه داشته باشید.  بهتره طوری رفتار کنید که قادر به دفاع از حیثیت خودتون باشید.



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی